ساقط شدن هواپیمای جنگنده روسیه توسط جنگندههای ترکیه در حریم هوایی سوریه، گرچه به نظر میرسد ناشی از اتفاقهای اخیر خاورمیانه بودهاست، اما از پیشینه آن نیز نباید غافل ماند.
ساقط شدن هواپیمای جنگنده روسیه توسط جنگندههای ترکیه در حریم هوایی سوریه، گرچه به نظر میرسد ناشی از اتفاقهای اخیر خاورمیانه بودهاست، اما از پیشینه آن نیز نباید غافل ماند.
حضور روسیه در خاک سوریه بنابر منافع آن کشور و اهدافی از قبیل مقابله با نفوذ غرب در خاورمیانه، درگیر کردن امریکا در این منطقه با هدف دور ساختن آن از حوزه بالکان، حفظ اقتدار روسیه در دریای مدیترانه و همچنین تثبیت موقعیت نظامی- اقتصادی در شرق این دریا و مهمتر از همه تقویت پرستیژ بینالمللی روسیه در عرصه جهانی انجام شدهاست. ناگفته پیداست عملکرد انفعالی امریکا و همپیمانانش در مسأله حل بحران سوریه و مبارزه با تروریسم جهانی، بخصوص داعش، موجب شد روسیه بابت منافع خود احساس خطر کند. از این رو آنچه بین روسیه و ترکیه رخ داد تحت تأثیر عملکرد دولت امریکا نیز هست. حضور نظامی و سیاسی روسیه در خاک سوریه به دلیل تردید و بیثباتی رفتار سیاسی مسئولان سیاسی امریکا بوده است. منافع سیاسی و استراتژیک روسیه در منطقه خاورمیانه و بویژه مدیترانه شرقی به عنوان محکمترین دلیل دخالت این کشور در مسأله سوریه تلقی میشود. این کشور از دیر باز به عنوان کشوری تأثیرگذار در منطقه خاورمیانه به شمار رفته و با وجود عملکرد انفعالی امریکا و همپیمانانش در مسأله سوریه، باعث شد، روسیه وارد عمل شود تا در کنار ایفای نقش مستقل و فعال خود برای مقابله با غرب، حمایت از حاکمیت ملی سوریه را نیز در راستای تثبیت اهداف خود در پیش بگیرد. گسترش عملیات گروههای تروریستی در غرب سوریه، زمینه را برای به خطر افتادن پایگاه نظامی طرطوس روسیه فراهم آورد. این پایگاه که در کرانه غربی دریای مدیترانه واقع شده، برای روسیه از اهمیت زیادی برخوردار است. شهر طرطوس بعد از لاذقیه دومین بندر بزرگ و مشرف به مدیترانه است و گروههای تروریستی برای استفاده لجستیکی و دسترسی به سواحل آن در صدد بودند که هم زمینه قاچاق انرژی را فراهم سازند و هم اینکه شرایط آسانتری در خصوص جذب و تردد نیروهای هوادار گروههای تروریستی فراهم آورند.
پایگاه نظامی طرطوس در سال 1971 با هدف گسترش ناوگان دریایی اتحاد جماهیر شوری سابق ایجاد شد وبنابر اظهارات موجود، تا سال 2042 در رهن دولت روسیه است، از این رو حضور و تحرکات پایگاه غرب در سوریه در نگاه روسیه به معنای به مخاطره افتادن اهداف استراتژیک شمرده میشود. حساسیت رفتار روسیه در قبال ترکیه را باید از این منظر ارزیابی کرد. بویژه که ترکیه به بهانه حمایت از ترکمنهای سوری و دفاع از گروههای مبارز معتدل ضد بشار اسد برای کنترل مسیر تردد لجستیکی و مرزهای آن کشور تا لاذقیه و طرطوس تلاش می کند که این موضوع خود موجب نگرانی دولت روسیه شده است. از سوی دیگر، باز گذاشتن مسیر 98 کیلومتری مرز ترکیه برای تردد نیروهای متخاصم در سوریه موجب نگرانی بیش از پیش روسیه شده و لاجرم عملیات روسیه علیه تمامی گروههای تروریستی بدون تمایز در میان آنها در واقع دور ساختن خطر از منافع خود محسوب میشود. از آن طرف، سرکوب گروههای تروریستی و تکفیری مستقر در منطقه، استراتژی اصلی این کشور هم به حساب میآید. زیرا روسیه باور دارد که با واقع بینی نسبت به آینده، با سرکوب گروههای تروریستی و تکفیری منطقه احتمال سرایت آنان به داخل خاک روسیه را نیز از میان بر خواهد داشت. از این منظر ساقط کردن هواپیمای روسی توسط ترکیه عرض اندام دنیای غرب در برابر روسیه است.ضمن آنکه ترکیه در مرحلهای از شرایط قرار گرفته که میتوان گفت قربانی اهداف ناتو شده است. حضور عاجل و متوسل شدن سریع ترکیه به سازمان ناتو نیز از این رهگذر باید معنی شود. به هر حال با بروز این حادثه اکنون روابط سیاسی میان روسیه و ترکیه به مرحلهای رسیده است که ادامه تنش میان آنان ابعاد ناخواستهای پیدا خواهد کرد. از همان ابتدای حادثه، استفاده از ادبیات قهری و برخورد آنی روسیه علیه ترکیه و قطع عمده روابط اقتصادی- تجاری روسیه با ترکیه و حتی ابطال قراردادهای حساس و استراتژیک نظامی و سیاسی نشان داد، روسیه در باب ترکیه دریچهای دیگر گشوده است. برای درک این موضوع افشاگری پوتین در خصوص رابطه میان داعش و دولت آن کشور در قاچاق سوخت را میتوان مورد اشاره قرار داد. از سوی دیگر تهدید مجدد رئیس جمهوری روسیه در کنفرانس روز پنجشنبه 3 دسامبر در جمع نمایندگان مجلس روسیه که خطاب به مردم اذعان داشته است که ترکیه از رفتار خود بسی پشیمان خواهد شد، نشان از برگشت به حالت عادی و پیشین روابط بین دو کشور ندارد. البته قابل ذکر است، روسیه از ماه سپتامبر سال جاری تنشهای سطحی و لفظی بسیاری با ترکیه داشته و در ماه اکتبر نیز باز به دلیل شکست حریم هوایی ترکیه توسط جنگندههای روسی در سامسون و جنوب ترکیه وارد مرحله بحرانی شده بود.
به هر حال در شرایطی که در 12 سال گذشته روابط میان دو کشور وارد فاز جدیدی شده و روسیه- ترکیه به عنوان شرکای استراتژیک هم به شمار میرفتند، به یکباره حرکت ناگهانی از سوی دو کشور موجب شده، تبعات زیادی برای هر دو کشور وارد شود. البته روسیه کنونی از بسیاری جهات با دوران قبل تفاوت دارد و با وجود برخورداری از منابع طبیعی و زیر زمینی غنی دارای نقطه ضعفهای اساسی است. به طوری که جمعیت این کشور از 163 میلیون نفر به 144 میلیون نفر رسیده است. ساختار اقتصادی آن نیازمند تغییرات و بازسازی است و به دلیل حضورش در اوکراین و الحاق جزیره کریمه با تحریم اقتصادی جدی دنیای غرب مواجه است. با احتساب تمام اینها توان پشتوانه نظامی برای ادامه عملیات طولانی مدت برای روسیه در خارج از مرزها نیز چندان مقدور به نظر نمیرسد. بنابراین باید گفت که روابط سیاسی- اقتصادی و نظامی آنکارا- مسکو دارای شرایطی است که قطع آن برای هر دو طرف دارای امتیاز و ضررهای جبران ناپذیری است. ترکیه و روسیه بعد از پیمان منعقده و شکلگیری مرزهای ژئوپلیتیک خود به سال 1815 تا به امروز که 200 سال میگذرد، همیشه روابطی پرفراز و نشیب داشتهاند. اما از 12 سال پیش به درجهای از قرابت و تنگاتنگی رسیدهاند که پشت پا زدن به منافع ملی و بینالمللی هر دو طرف ممکن نخواهد بود. این را نیز نباید فراموش کرد که در صورت عادیسازی روابط میان این دو کشور، یقیناً ترمیم زخمهای کنونی به سهولت ممکن نخواهد بود.
دکتر قدیر گلکاریان
عضو هیأت علمی دانشگاه خاور نزدیک قبرس