تازه های سایت
پربحث ترین اخبار
پربازدید ترین اخبار
کد خبر: ۳۳۳۰۶
تعداد بازدید: ۱۳۳۲
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۶
اگر زمانی شاه قاجار، نمیخواست به خاطر «تعدادی ماهی گندیده»، کام کشور دوست، روسیه تزاری را در مورد دریای خزر تلخ کند، امروز حجم عظیم ذخایر نفت و گاز خزر به کشورهای ساحلی اجازه نمی دهد حتی یک درصد از سهم خود کوتاه بیایند و ایران نیز مستثنی نیست.
به گزارش مارین نیوز، اگر زمانی شاه قاجار، نمیخواست به خاطر «تعدادی ماهی گندیده»، کام کشور دوست و همسایه، روسیه تزاری را در مورد دریای خزر تلخ کند، امروز حجم عظیم ذخایر نفت و گاز در دریای خزر که سایر کشورهای ساحلی برداشت از آن را آغاز کرده اند به کشورهای ساحلی اجازه نمیدهد حتی یک درصد از سهم خود کوتاه بیایند و ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
در شرایطی که حفاری در آبهای عمیق دریای خزر به نتیجه رسیده، اما دو مانع مهم، همچنان پیش روی تولید نفت و گاز در خزر است که موجب شده بر خلاف همه جا که حفاری نقطه آغاز تولید نفت و گاز است، در آبهای شمال کشور، حفاری، نقطه پایان باشد. پیش از این ایران اولین گام بلند خود در دریای خزر را با انجام اولین عملیات حفاری در آبهای عمیق در این دریا با موفقیت برداشته است. این عملیات حفاری از این جهت حایز اهمیت بود که آبهای ساحلی ایران یا به عبارت دقیق تر، آن بخش از دریای خزر که در موقعیت سرزمینی ایران قرار دارد بسیار عمیق تر از آبهای سرزمینی سایر کشورهای ساحلی خزر است و همین امر حفاری در آن را دشوارتر می‌سازد. با این وجود حفاری در میدان گازی سردار جنگل آغاز شد. میدان گازی سردار جنگل در انتهای بخش مرزی ایران در استان گیلان واقع شده‌ و ۲۴ کیلومتر طول و ۱۶ کیلومتر عرض دارد و از لایه‌های مختلفی تشکیل شده‌است. این میدان در سال ۱۳۸۰ و در عمق ۷۰۰ متری از سطح آب، کشف شد و ۱۰ سال بعد، در پی مطالعات اکتشافی بر روی سکوی نیمه شناور امیرکبیر، یک لایه نفتی، در عمق ۷۲۸ متری در این مخزن هیدروکربوری کشف شد. تخمین زده می‌شود میدان سردار جنگل، دارای ۵۰ هزار میلیارد فوت مکعب ذخیره درجای گاز باشد و میزان نفت درجای لایه نفتی این میدان نیز ۲ میلیارد بشکه است که نفت قابل استحصال آن، در حدود ۵۰۰ میلیون بشکه برآورد شده‌است. پروژه‌های ساخت سکوی نیمه شناور امیرکبیر، شناورهای ۱۶ هزار اسب بخار و کاسپین‌های ۱، ۲ و ۳ مقدمه انجام این حفاری‌های اکتشافی در میدان سردار جنگل بود. سکوی نیمه شناور امیر کبیر با وزن ۱۴۷۰۰ تن، سنگین ترین سازه دریایی کشور است. این سکو قادر به تولید بیش از ۱۱ مگاوات برق بوده و امکان اقامت ۱۲۰ نفر بر روی آن فراهم شده‌است. سکوی امیرکبیر، قادر به حفاری در آبهای تا عمق ۱۰۰۰ متر بوده و همچنین قابلیت حفاری از کف دریا تا عمق ۶۶۰۰ متری را دارد. تثبیت موقعیت سکو در محل حفاری توسط ۸ لنگر ۲۰ تنی و زنجیر انجام شده‌است. اما سکوی نیمه شناور امیرکبیر، با توجه به ویژگیهای آن یک سکوی اکتشافی است و برای استخراج نفت باید از سکوهای دیگری استفاده کرد. اکتشاف نفت در عمق بالای دریای خزر که با دشواری فراوان حاصل شده و تجربیات ارزنده ای به همراه داشته است لزوما به معنای استخراج نفت و گاز و تولید آن نیست. چرا که تولید، فرایند پیچیده تری دارد که ایران تاکنون در این عمق تجربه نکرده است. فراموش نکنیم که عمق دریای خزر، قابل مقایسه با عمق خلیج فارس نیست و حفاری و تولید در عمق بالای خزر که گاه ۶ تا ۷ برابر بیش از خلیج فارس است دشواریهای فراوانی دارد. اما با این وجود ایران در حفاری در دریای خزر به تجربیات گرانبهایی دست پیدا کرد و پس از هند و چین، به سومین کشور آسیایی دارنده فناوری حفاری در آبهای عمیق دست یافته است. ایران همچنین نخستین کشوری در خاورمیانه بوده که ربات نفتی در عمق ۸۰۰ متری دریا فعال کرد. این ربات به عنوان یک غواص در زیر دریای خزر و کف بستر آب دریا مسئولیت باز و بسته کردن شیرهای فوران گیر را بر عهده داشت. از دیگر مسئولیت‌های ربات نفتی ایران در دریای خزر جابه جایی تجهیزات و ادوات در عمق ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ متری بستر عمق آب و ارسال تصاویر به سکوی امیرکبیر و گزارش هر گونه نشت نفت و گاز بود. 
بنابراین مانع نخست حفاری در دریای‌خزر، عمق بالای خزر است که ایران تا حدود زیادی در آن موفق بوده است. اما مانع دوم را می‌توان مرحله دشورا استخراج و تولید دانست. علی‌رغم آنکه حفاری در دریای خزر با موفقیت پیش رفته اما استخراج و تولید نفت و گاز از آبهای عمیق خزر داستان دیگری دارد چراکه استخراج نفت و گاز از دریای خزر با توجه به عمق زیاد منابع بسیار دشوار است. ایران فناوری تولید در آبهای عمیق را ندارد و بدون کمک شرکت‌های معتبر بین‌المللی نمی‌توان این فناوری را به دست آورد یا آن را بومی‌کرد. حفاری در آب‌های عمیق دریای‌خزر نیز به مرور زمان بومی‌شد. ساخت و ساز سکوی امیرکبیر‌، تحت مجوز سکوهای خانوادۀ GVA سوئیس، بیش‌از دو دهه پیش آغاز و سپس توسط شرکت صدرای ایران که هنوز وضعیت مناسبی داشت تکمیل شد. سیستم کنترل عملیات حفاری در این سکو از لحاظ فنی متعلق به نروژی ها بود و شرکت دریایی هیدرولیک نروژ برای کارگران صنعت نفت ایران جلسات آموزشی برگزار می‌کرد تا امکان بهره گیری از آن در ایران حاصل شود. اما ‌خارجی‌ها دكل ایران امیركبیر را رها كردند و رفتند و سرانجام شرکت حفاری شمال‌ با کمک کارشناسان غربی، فناوری بهره گیری از این دکل نیمه شناور را در آبهای عمیق به دست آورد. اما ‌دکل ایران امیرکبیر تنها برای کارهای اکتشافی کاربرد دارد، و نه برای استخراج نفت یا گاز. با توجه به وب سایت رسمی‌GVA سوییس، دکل مورد اشاره از نوع مدلGVA ۴۰۰۰است که تنها برای عملیات حفاری بکار گرفته می‌شود. به همین دلیل برای استخراج و تولید نفت و گاز از خزر هم باید راهی مشابه حفاری در میدان سردار جنگل را طی کرد تا این فناوری هم حاصل شود که البته کار دشواری است. چرا که استخراج و تولید نفت و گاز در آبهای عمیق خزر مستلزم رفع دو مشکل است. نخست بهره گیری از فناوریهای نوین استخراج نفت و گاز از آبهای عمیق تر از ۵۰۰ متر که ایران تاکنون از آن بی بهره بوده و تنها در اختیار برخی شرکتهای بین‌المللی معتبر است و دوم در اختیار داشتن منابع مالی فراوان برای این استخراج که هزینه هایی به مراتب بیشتر از استخراج در دریاهای کم عمق جنوب کشور دارد که تامین این مبالغ هم بدون بهره گیری از سرمایه گذاران خارجی در شرایط کنونی امکانپذیر نیست. 
‌در حال حاضر برای توسعه یک میدان نفتی یا گازی در آب‌های کم عمق پنج برابر بیشتر از یک میدان در خشکی هزینه صورت می‌گیرد این درحالی است که در صورت توسعه یک میدان در آب‌های عمیق این رقم ۱۰ تا ۱۵ برابر افزایش می‌یابد. ضمن این‌که به تناسب مشکلات توسعه‌ای در آب‌های عمیق نیز افزایش خواهد یافت. توسعه میدان سردار جنگل در خوشبینانه‌ترین حالت، ۱۰ میلیارد دلار هزینه مورد نیاز دارد و فاصله بین کشف و تولید نیز در این میدان بسیار طولانی است. تولیدی شدن میدان سردار جنگل ۱۰ سال به طول خواهد انجامید چرا که زیرساخت‌های مورد نیاز، فن‌آوری آب‌های عمیق و سرمایه‌گذاری زیادی نیاز دارد. 
البته شهرستان رودسر در شرق استان گیلان به عنوان نزدیکترین محل به میادین نفت و گاز دریای خزر، برای ایجاد تاسیسات فرآورش و تولید در نظر گرفته شده تا عسلویه دیگری این بار در شمال کشور ایجاد شود اما با وضعیت کنونی بعید به نظر می‌رسد که تا یک دهه دیگر هم اتفاق خاصی در این زمینه رخ دهد. تولید نفت و گاز از دریای خزر مستلزم تامین منابع مالی و تکنولوژیکی است که با توجه به عدم حضور شرکت‌های غربی و چند ملیتی در ایران و اولویت داشتن میادین جنوب و جنوب‌غربی کشور، فعلا نمی‌توان چشم‌انداز مثبتی در کوتاه مدت برای بهره برداری از نفت و گاز موجود در دریای خزر در نظر گرفت و این امر منوط به تامین فناوری و منابع مالی مورد نیاز از طریق شرکتهای معتبر بین‌المللی است. اما یک مشکل دیگر هم باقیست... 
رژیم حقوقی خزر، سومین مانع برای توسعه میادین نفت و گاز در دریای خزر است. 
با توجه به عدم تصویب رژیم حقوقی دریای خزر و موانعی که پیش روی آن وجود دارد، تولید نفت و گاز در دریای خزر با موانع سیاسی جدی مواجه است. میدان سردار جنگل اگرچه در محدوده ۲۰ درصدی سهم ایران در دریای خزر واقع شده اما با توجه به اینکه کشورهای ساحلی خزر، سهم ایران را عمود بر محور آستارا – حسینقلی می‌دانند که سهمی‌کمتر از ۱۴ درصد برای ایران قایل است، بر این مبنا میدان سردار جنگل در محدوده آبهای سرزمینی جمهوری آذربایجان قرار می‌گیرد و به همین دلیل هنگام استقرار تاسیسات حفاری ایران در میدان سردار جنگل، برخوردهایی حتی به صورت نظامی‌بین دو کشور ایجاد شد که البته رسانه ای نشد. در اواخر سال ۱۳۹۱ ادعای دولت آذربایجان از سوی رستم قاسمی‌ وزیر نفت ایران رد شد و او اعلام کرد که میدان سردار جنگل متعلق به ایران است. به همین دلیل و با توجه به اختلافات سیاسی در مورد رژیم حقوقی دریای خزر، مشکل سیاسی را هم باید به موانع مالی و تکنولوژیکی پیش روی ایران برای برداشت از منابع دریای خزر اضافه کرد که این سه مانع، آینده تولید نفت و گاز توسط ایران در دریای خزر را با ابهامات بیشتری همراه می‌کند. 

گزارش: شهاب کاشفی


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: