تازه های سایت
پربحث ترین اخبار
پربازدید ترین اخبار
کد خبر: ۳۳۴۱۳
تعداد بازدید: ۱۰۲۰
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۳
از زمان فروپاشی شوروی در سال 1991، این فرصت برای ایران فراهم شد تا از ظرفیت کشورهای ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان و جمهوری آذربایجان که کشورهای محصور در خشکی (landlocked) محسوب می‌شوند، استفاده کند و خطوط لوله آن‌ها را به‌سوی دریا و بازارهای جهانی منتقل کند.
به گزارش مارین نیوز، عبدالرضا فرجی‌راد سفیر اسبق ایران در نروژ در یادداشتی در دیپلماسی ایرانی آورده است : جمهوری اسلامی ایران فاقد استراتژی انرژی است و با توجه به اقتصاد تک محصولی متکی به انرژی، این خلأ می تواند منافع ملی کشورمان را آسیب پذیر کند. تمام کشورهای منطقه اقتصادشان تک محصولی و مبتنی بر محور انرژی نفت و گاز است و امنیت تمام کشورهای منطقه تحت تأثیر این محصول استراتژیک قرار دارد.
تمام کشورهای منطقه از حیث انرژی نفت و گاز آسیب پذیرند، اما آسیب پذیری ایران در این مقوله بیشتر است. برای کاهش این آسیب پذیری نیاز به تعریف استراتژی میان مدت و بلندمدت داریم تا اقتصاد کشور از انحصار انرژی نفت و گاز خارج شود. نفت شیل، نفت کروژن یا نفت سنگین که توسط ایالات متحده در حال تولید است، یکی از تهدیدات اصلی محسوب می شود. سرمایه گذاری آمریکا روی نفت شیل بدون توجه به ملاحظات محیط زیستی باعث شده تا آمریکا و متحدان اصلی اش به منطقه بی رغبتی نسبی نشان دهند، به طوری که عربستان نیمی از ارزش استراتژیک قبلی خود را به عنوان منبع اصلی تأمین کننده انرژی دنیا و آمریکا از دست داده است.
سرمایه گذاری عظیم کشورهای پیرامونی ایران در حوزه انرژی به ویژه روی گاز تهدید دوم است. عربستان و امارات به این نتیجه رسیده اند که سرمایه گذاری بر روی نفت چندان سوددهی برای آنان ندارد، درحالی که عراق با تمام توان در حال سرمایه گذاری روی ذخایر نفتی خود است. عراق به ویژه نگاهی هم به میدان های مشترک نفتی خود با ایران دارد و برای بهره برداری بیشتر از این میدان ها برنامه ریزی کرده است.
این مسئله در حالی رخ داده که در مصر، اراضی اشغالی فلسطین و کردستان هم ذخایر گاز کشف شده و قطر هم با توان زیادی در حال سرمایه گذاری روی ذخایر نفتی و گازی خود است. علاوه بر این ها در دوران تحریم جمهوری اسلامی ایران شرکت های خارجی که تا قبل از تحریم در ایران حضور داشتند و در میدان های نفتی و گازی ایران فعالیت می کردند، از ایران خارج شدند و اطلاعاتی را که طی سال ها از ایران و ذخایر ایران به دست آورده بودند، در اختیار رقبای منطقه ای و کشورهای همسایه قرار می دهند. 
ترکمنستان، قزاقستان و جمهوری آذربایجان هم با سرعت زیادی در حال سرمایه گذاری روی انرژی هستند. جمهوری اسلامی باید برای جبران کمبودهای خود مانند کشورهای همسایه و تمام رقبای منطقه ای روی ذخایر انرژی جدید سرمایه گذاری کند و منابع قدیمی خود را که طول عمر برخی از آنها به 40 سال می رسد، ترمیم و به روزرسانی کند تا بتواند عقب افتادگی خود را نسبت به دیگر کشورها برطرف کند. توسعه و سرمایه گذاری روی خطوط انتقال انرژی سومین عامل تهدید علیه منافع جمهوری اسلامی ایران است.
کشورها تلاش می کنند تا با مشارکت و بهره برداری از خطوط انتقال انرژی وزن ژئوپلیتیکی خود را ارتقا دهند و از این طریق خود را در معرض توجه کشورها قرار دهند. این اتفاق سبب می شود تا سایر کشورها تمایل بیشتری به سرمایه گذاری در کشور آنها داشته باشند و امتیازات بسیاری نصیب آنها می شود.
ایران با موقعیت استراتژیک و ژئوپلیتیکی که دارد، به هیچ عنوان نباید از کنار کوتاه ترین خطوط لوله هم بی تفاوت عبور کند. ایران در منطقه ای قرار گرفته که انبار انرژی دنیا محسوب می شود و کشورهای مجاورش روی بخش های زیادی از این منابع و ذخایر مستقر هستند. جهان صنعتی غرب و دنیای صنعتی رو به رشد، دو گروه اصلی مشتریان این کشورها محسوب می شوند؛ دنیای صنعتی غرب برای این که بازارها و صنایع شان به طور مداوم تولید داشته باشد و از حرکت بازنایستد و معیشت و سطح زندگی مردم آنها تنزل پیدا نکند، مشتری این انرژی هستند.
اروپا انرژی ندارد و مجبور است انرژی خود را از محیط پیرامونی خودش از نروژ، روسیه، منطقه آسیای مرکزی و خلیج فارس تأمین کند. تصور اروپا این بود که بعد از فروپاشی شوروی می تواند از همان لوله هایی که به اروپا می آمد استفاده کند و لوله های دیگر را افزایش دهد، اما مشکلاتی که بین اروپا و روسیه به وجود آمده باعث شده تا میان آنان یک رقابت امنیتی ایجاد شود، لذا در حال حاضر هم امنیت انرژی اروپا از سوی روسیه به خطر افتاده و هم امنیت روسیه.
تحرکاتی که غرب و ناتو جهت ورود به حوزه امنیتی روسیه انجام داده اند و با کشورهای گرجستان، اوکراین و قفقاز جنوبی، وارد بازی شده اند، با این هدف بوده که بتوانند تا حدودی توسعه و پیشرفت های روسیه را کنترل کنند. پیش بینی غرب این است که اگر روسیه رها شود، حتی اگر به اصول اقتصاد بازار آزاد و دموکراسی غربی پایبند باشد، بازهم در آینده اروپا را مطیع خود خواهد کرد و به زیر چتر خود درخواهد آورد. 
از همین جهت غرب تلاش می کند برای اعمال فشار بر روسیه با حوزه پیرامونی روسیه متحد شود و حوزه امنیتی روسیه را در اختیار بگیرد. روسیه هم برای تلافی، وارد حوزه های امنیتی اروپا شده است؛ با لهستان، اوکراین، گرجستان، مقدونیه و ... درگیر شده تا نشان دهد در برابر کنش های منفی غرب مقاومت می کند. لذا انرژی روسیه نمی تواند در درازمدت برای اروپایی ها امنیت بیاورد.
از زمان فروپاشی شوروی در سال 1991، این فرصت برای ایران فراهم شد تا از ظرفیت کشورهای ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان و جمهوری آذربایجان که کشورهای محصور در خشکی (landlocked) محسوب می شوند، استفاده کند و خطوط لوله آنها را به سوی دریا و بازارهای جهانی منتقل کند، اما بی توجهی به این مسئله باعث شد تا فرصت سوزی شود. بحث هایی وجود داشته که خط لوله نفت و گاز ایران از طریق عراق به مدیترانه منتقل شود، اما بازهم این اتفاق نیفتاد. خطوط لوله گاز و نفت ایران که زمانی قرار بود تحت عنوان خط لوله صلح به پاکستان و هند کشیده شود تا نزدیکی مرز ایران و پاکستان کشیده شده، ولی نتوانسته ایم گاز خود را به پاکستان صادر کنیم.
جمهوری اسلامی باید یک نگاهش به دنیای صنعتی قدیم معطوف باشد که همچنان می خواهد مصرف کند و نمی خواهد از ثروتش کاسته شود و یک نگاه دیگرش باید معطوف به دنیای جدید رو به رشد باشد که اولین قدم برای ورود به دنیای جدید پاکستان و هند (از طریق دریا) است، اما نتوانسته ایم به آن ورود کنیم، درحالی که نروژ توانسته از قطب شمال تا فرانسه خطوط لوله انرژی را به طول 2000 – 3000 کیلومتر بکشد، ما نتوانسته ایم لوله را با سرمایه گذاری های غربی به اقتصاد یک میلیارد و دویست میلیون نفری هند که قطعاً در آینده اقتصاد شکوفا خواهد شد، پیوند بزنیم. فقط تصور کنید اگر گاز ایران به این کشور وارد شود، چه تحول شگرفی می تواند اتفاق بیفتد. هند بازار بکری است که نباید آن را از دست داد، ولی ما راهبرد و برنامه ای برای استفاده از این بازار نداریم.
متأسفانه عدم شناخت دقیق از اقتصاد رو به رشد و جغرافیای منطقه باعث شده تا نتوانیم برنامه ریزی دقیقی انجام دهیم. اگر در عسلویه تولید را افزایش می دهیم، باید برای فروش آن برنامه ریزی کنیم و باید لوله انتقال انرژی آماده باشد تا سرمایه ملی هدر نرود. بالعکس، ما نباید روی خط لوله سرمایه گذاری کنیم، بدون این که در عسلویه تولید داشته باشیم. ظرفیت های اصلی ما بلااستفاده مانده و نتوانسته ایم وزن ژئوپلیتیکی خود را از طریق توسعه خطوط انتقال انرژی ارتقا دهیم.
خطوط لوله زیادی در مناطق شمالی ایران عبور می کنند که کوچک هستند، اما یکی از این خطوط لوله که در منطقه عبور می کند، خط لوله ترانزیت است که از ترکمنستان به ترکیه می رود. بی توجهی به اهمیت این خط ترانزیت باعث شده از آن غافل بمانیم و نتوانیم از آن استفاده کنیم. اگر از آن بهره برداری می کردیم الآن وزن ژئوپلیتیک ما به مراتب بالاتر از این بود و در سرمای زمستان دیگر ترکمنستان نه تنها گاز خود را روی ما قطع نمی کرد، بلکه این ترکمنستان بود که از ما درخواست مشابهی داشت.
دو کشور همسایه شمالی و جنوبی ایران، یعنی ترکمنستان و قطر تهدید چهارم هستند که حجم عظیمی از ذخایر گازی دارند. ترکمنستان در حال افزایش تولید خود با نگاه به شرق است، نگاهی که ایران باید داشته باشد. افغانستان و پاکستان به خط لوله تاپی نگاه ویژه ای دارند. ناامنی در افغانستان باعث شده تا این مسئله عقب بیفتد. اگر افغانستان امنیت داشت قطعاً تا الآن این خط لوله افتتاح شده بود.
این خطر بزرگی برای ایران محسوب می شود که اقتصادهای رو به رشد، از دست ایران خارج شوند. حالا که در صادرات گاز خودمان به پاکستان و هند موفق نبوده ایم، این معطلی در انتقال خط لوله ترکمنستان به افغانستان و پاکستان، فرصت خوبی برای جمهوری اسلامی است تا بتواند خطوط لوله پاکستان را در اختیار بگیرد. حتی اگر روابط میان پاکستان و هند کماکان پرتنش بماند و حاضر به همکاری با یکدیگر نشدند، باید به دنبال خط لوله هند از طریق دریا باشیم. هر میزان هم هزینه داشته باشد، باید راهکار لازم برای آن را پیدا کنیم. 
ایجاد خط لوله پاکستان و هند از واجب ترین راهبردهای انرژی ما محسوب می شود. یا باید یک خط لوله را از طریق پاکستان به هند برسانیم که احتمال آن ضعیف است یا باید دو خط لوله برای این منطقه در نظر بگیریم. اگر خط لوله به پاکستان برود، با توجه به روابط استراتژیک پاکستان و چین، ادامه این خطوط لوله می تواند تا مرزهای چین ادامه پیدا کند. خط لوله هند هم می تواند وارد بخش هایی از شبه قاره مثل شمال شبه قاره، جلگه بنگال، تنگه تامیر، سریلانکا و ... شود که همگی مصرف کننده گاز هستند.
روابط استراتژیک روسیه با ترکیه عامل حساس دیگری برای منافع ملی جمهوری اسلامی است. روابط اقتصادی ایران و روسیه نامشخص است و هرروز به اقتضاء شرایط یک محصول خاص مبادله می شود. هیچ وقت حجم این مبادلات از دو یا سه میلیارد دلار فراتر نرفته، اما روابط اقتصادی روسیه با ترکیه استراتژیک و مبنای آن انرژی است. وقتی دو طرف برای خودشان تعریف می کنند که باید حجم تجارت شان به 50 میلیارد دلار برسد، خطوط لوله از جمله خط لوله ساوت استریم و سرمایه گذاری ترک ها در بخش انرژی ترکیه و سرمایه گذاری روسیه روی انتقال انرژی، همگی از اقدامات اساسی است که این ها در روابط خود انجام می دهند. 
بیش از 50 درصد درآمدهای روسیه از انرژی است و این کشور برای تنبیه اوکراین و گرجستان، به سراغ ترکیه رفته و روابط آنها با هم استراتژیک است. ترکیه انرژی روسیه را به اروپا منتقل می کند. این در حالی است که باید 50 درصد صادرات انرژی ایران به کشورهای صنعتی قدیمی و 50 درصد آن به کشورهای رو به رشد باشد. همکاری روسیه با ترکیه چالشی در برابر هدف ما محسوب می شود. راه حل رسیدن به این هدف، همکاری با ترکیه است.
درست است که ترکمنستان در انرژی رقیب ما محسوب می شود، اما این رقابت کوتاه مدت است. این خط لوله استراتژیک خواهد بود و وزن ژئوپلیتیک ما را افزایش خواهد داد و آنها را به ما وابسته می کند. کافی است که ترکیه به واسطه یک خط لوله به ایران وابسته شود، آنگاه یک خط لوله از ترکیه به سمت اروپا می رود و مصرف خود ترکیه تأمین می شود. ایران به یک خط لوله در شمال نیاز دارد که در زمستان انرژی مورد نیازش را تأمین کند، اما در ادامه به ترکیه و اروپا می رود و ترکمنستان دیگر نمی تواند با بهانه جویی در زمستان گاز مصرفی ایران را قطع کند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: