تازه های سایت
پربحث ترین اخبار
پربازدید ترین اخبار
کد خبر: ۳۴۲۹۴
تعداد بازدید: ۱۱۸۶
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۹
استادیار گروه شیلات دانشگاه آزاد اسلامی و مدیرعامل اتحادیه ماهیان سردابی استان گیلان طی یادداشتی پیرامون چالش های پیش روی تولید ماهی تیلاپیا در ایران، به مطالبی مهمی اشاره نموده است.
به گزارش مارین نیوز، حمید عبدالله پور بی ریا، استادیار گروه شیلات دانشگاه آزاد اسلامی و مدیر عامل اتحادیه ماهیان سردابی استان گیلان طی یادداشتی به بحث جدید تولید ماهی تیلاپیا در ایران پرداخته است. متن کامل این یادداشت بدین شرح است:

برای جواب دادن به سوال چالشهای پیش روی تولید تیلاپیا در ایران، موضوع را از سه منظر مورد بررسی قرار می دهم:
1- از نظر دیدگاه زیست محیطی و منابع طبیعی
الف- خسارت به اکوسیستم و از بین رفتن گونه های بومی
این ماهی به دلیل کم توقع بودن و تحمل شرایط بسیار سخت و زادآوری بسیار بالا می تواند در مدت بسیار کوتاهی تمام حوزه های آبی کشور از حوزه دریای خزر در شمال کشور گرفته تا تالاب ها و رودخانه ها در جنوب کشور را به اشغال خودش درآورد و شاید تنها جایی که نتواند دوام بیاورد خلیج فارس است و آن هم به دلیل شوری زیادی است که آب خلیج فارس وجود دارد. هر ماهی ماده تیلاپیا بالغ با وزن بالا، در یک سال در طول 3 ماه زادآوری تعداد 2000 بچه ماهی تولید می کند.
بعضی از افراد در دفاع از پرورش تیلاپیا، برای رفع این دغدغه زیست محیطی ابراز می دارند که در قسمتهای مرکزی ایران این ماهیان به آبهای داخلی رودخانه ها و تالاب ها راه نداشته و از این بابت خطری ایجاد نمی کنند و در ضمن می گویند اگر ماهیان تک جنسیتی نر تولید بشود ازدیاد جمعیت اینگونه نیز حل می گردد. در جواب این افراد باید عرض کنم که اولا هر چقدر در بحث تک جنسی کردن که معمولا با خوراندن هورمون 17-a- متیل تستوسترون انجام می گیرد دقت شود باز هم چند درصد از این ماهیان بصورت ماده در گله دیده می شوند که اگر این تعداد ماهی ماده به همراه تعدادی ماهی نر به محیط طبیعی راه پیدا نماید می تواند فاجعه به بارآورد.
ثانیا اگر پرورش این گونه در ایران مجاز شود و به اندازه کافی بچه ماهی تولید گردد پرورش دهنده های دیگری در مناطق شمال شرقی و جنوبی و حتی شمالی (بخصوص در نیمه اول سال گه هواگرمتر است) حتی اگر مجوز پرورش در آن مناطق داده نشود اقدام به پرورش قاچاقی این گونه نموده که اگر تعدادی از این ماهیها از طریق آب خروجی کارگاه به رودخانه ها و تالابها و پشت سدها نفوذ کنند فاتحه اکوسیستم این مناطق خوانده می شود. چون هم به علت مهاجم بودن، این ماهی، باعث حذف گونه های بومی شده و هم در اثر پایین آمدن دما به زیر ده درجه در نیمه دوم سال با مرگ و میر دسته جمعی، آب پشت سدها که مورد استفاده شرب دارد را آلوده نموده و می تواند فاجعه بزرگ انسانی را به بارآورد.
ب- آسیب رساندن به ذخایر آبهای زیر رمینی
ایران کشوری است که در مناطق خشک و نیمه خشک قرار گرفته وجزء کشورهای کم آب می باشد. در مناطق مرکزی کویری که بیشتر شیلات تمایل دارد در آنجا کار پرورش این ماهی را صورت بدهد بایستی آب از اعماق بسیار پایین به سطح زمین پمپاژ گردد و اگر چند سال بدون وقفه این استحراج آب صورت بگیرد دیگر چیزی از سفره های زیرزمینی باقی نخواهند ماند و این گوهر گرانبها تمام خواهدشد.
2- از نظر ارزش تغذیه ایی ماهی تیلاپیا
برای سلامتی، مصرف دو وعده ماهی در هفته توصیه می شود. برطبق مطالعات پزشکی در سال 2008 محققان در دانشکده دامپزشکی ویک فارست، اعلام نمودند در ماهی تیلاپیا اسیدچرب امگا شش به نسبت امگا سه بیش از حد است. حقیقت اینست که در ماهی هایی مانند سالمون، قزل الا، ساردین، تن ماهیان، ماهی کولی و غذاهای دریایی چون خرچنگ، اسید چرب امگا سه بسیار سرشار هست. این اسید چرب باعث جلوگیری از امراض قلبی، کنترل دیابت و التهاب معده و شادابی بدن است.
اما درست بالعکس آن امگا شش ممکن است موجب اختلالات مغزی، آلزایمر و تشدید التهابات شود.
تحقیقات جدید نشان داده اند که این ترکیب بویژه برای بیمارانی که مشکلات قلبی، آرتروز، آسم و دیگر بیماریهای مربوط به التهاب بیش از حد دارند، مضر هست. البته ممکن است این برای همه مشکل ساز نباشد. یعنی خوردن تیلاپیا بیش از خوردن همبرگر برای افراد عادی مشکل ایجاد نمی کند. محققین آمریکایی، تیلاپیا را با یک تکه بیکن خوک مقایسه کرده و نتیجه گرفته اند که تیلاپیا در این زمینه با گوشت خوک برابری می کند و هیچ ارجحیتی نسبت به گوشت قرمز ندارد.
دکتر فلوید چیلتون که مسئول مطالعات مقایسه ایی بین گوشت قرمز و محصولات دریایی چون تیلاپیا هست می گوید هدف ما این نیست که کسی تیلاپیا نخورد بلکه منظورما اینست که تیلاپیا را به علت ارزان و ساده طبخ بودن و خوشمزه بودن، جایگزین انواع دیگر غذاهای دریایی نکنید و در مصرف آن اعتدال را نگه دارید.  (دکتر آناهیتا بابک متخصص طب پیشگیری)
باتوجه به مطالب بالا می توان چنین نتیجه گرفت که این نسبت بین امگا شش به امگا سه است که مهم می باشد یعنی هر چه این نسبت کمتر باشد یعنی امگا سه بیشتر و امگا شش کمتر باشد ماهی از ارزش بهتری برخوردار است بطوریکه در ماهی قزل الا این نسبت ده برابر کمتر از تیلاپیا است بنابراین ارزش غذایی قزل الا خیلی بیشتر از تیلاپیا هست.
البته این بدان معنی نیست که فردی با چند بار استفاده از ماهی تیلاپیا دچار بیماریهای فوق الذکر گردد بلکه اگر این مصرف مداوم و طولانی مدت بوده باشد طبق گفته پزشکان امکان بروز بیماری دارد و از طرفی اگر فردی در سبد غذایی خود از تنوع ماهیان استفاده نماید مثلا علاوه برتیلاپیا از ماهیان دیگر مثل قزل آلا و سالمون و تن ماهیان و کپور ماهیان استفاده نماید باز مشکل تغذیه ایی برایش پیش نخواهد آمد اما نکته حائز اهمیت اینست که تیلاپیا با این ارزش غذایی کمی که نسبت به گونه های دیگر دارد قیمتی تقریبا برابر و حتی بیشتر از قزل الا در ایران دارد بنابراین عقل سلیم حکم می کند که به جای تیلاپیا از ماهیهای با ارزش دیگر مصرف گردد. البته بعضی از کارشناسان ادعا می کنند که اگر تیلاپیا با غذاهایی که دارای بالانس خوبی از اسیدهای چرب باشد تغذیه شود، امگا شش موجود در عضله ماهی کاهش یافته و نسبت امگا شش به امگا سه کاهش یافته و ازلحاظ تغذیه ایی دارای ارزش بیشتری خواهند شد که البته این ادعای درستی است و مبنای علمی دارد اما این دوستان بایستی توجه داشته باشند که برای این منظور بایستی از پروتئین های جانوری بیشتری در جیره غذایی تیلاپیا استفاده شود که چنین جیره هایی گران تر در آمده و قیمت تمام شده ماهی را بالا تر خواهد برد و بنابراین صرفه اقتصادی نخواهد داشت. 
نکته دیگر اینکه این ماهی به علت مقاومت زیاد در مقابل کیفیت بد آب، حتی در آبهای فاضلاب هم قابل پرورش هست (بنده شخصا یک کلیپ مستند دیدم که در کشور چین حتی در آب فاضلاب هم ماهی تیلاپیا پرورش می دادند). اگر ماهی تیلاپیا در داخل کشور در هر آبی و با هر کیفیتی تولید بشود چون در موقع فروش در بازار آزمایشات لازم بر روی آن صورت نمی گیرد بنابراین احتمال می رود بعضی افراد از این ویژگی ماهی استفاده کرده و آن را در آبهای آلوده پرورش داده و سپس ماهیانی که ممکن است دارای آلودگیهایی به عناصرسنگین باشند را وارد بازار نمایند. این درحالیست که سایر ماهیانی که درایران پرورش می یابند مثل قرل الا، خاویاری و گرم آبی که نسبت به آلودگی آبها حساس تر هستند اساسا نمی توانند در آبهای با کیفیت پایین زنده بمانند. لذا از این نظر استفاده از این ماهیان کم ریسک تر از تیلاپیا می باشد.
3- آسیب رساندن به صنعت آبزی پروری موجود
آسیب رساندن به صنعت آبزی پروری موجود از جمله قزل آلا و کپور ماهیان و افزایش بیکاری و هدر رفتن میلیاردها تومان سرمایه ای که صرف احداث این مزارع شده است. بیش از چهار دهه تلاش های مختلف آبزی پروری از جمله تکثیر و پرورش ماهیان سردابی، گرم آبی، خاویاری و صرف هزینه های هنگفت برای زیرساخت ها و امکانات موجود با تولید ماهیان تیلاپیا در داخل کشور مورد تهدید جدی قرار خواهد گرفت. از آنجائی که این ماهی به علت استفاده از غذاهای ارزان قیمت و نیاز نداشتن به امکانات و تجهیزات پیشرفته و همچنین امکان تولید بیشتر در واحد سطح دارای قیمت تمام شده پایین خواهد بود که در بازار گوی رقابت را از سایر ماهیان داخلی خواهد ربود و صنعت سردابی و گرم ابی که در حال حاضر نفس های آخر را به علت واردات ماهی تیلاپیا می زند را در خود خواهد بلعید. آنوقت این همه سرمایه ملی و زیرساخت ها و تاسیسات و تجهیزات متروکه خواهند ماند و تعداد زیادی از افراد که بطور مستقیم و غیر مستقیم در این صنعت شاغل بودند بیکارخواهند شد.
بنده به آن دسته از افرادی که فکر می کنند با تولید تیلاپیا زمینه صادرات آنهم فراهم خواهد شد باجرئت وقاطعیت اعلام می کنم که این رویای آنها هرگزبه واقعیت نخواهد پیوست و هزینه تولید تیلاپیا در ایران هرچند کمتر از سایر ماهیان خواهد یود اما هیچ وقت توان رقابت با بازارهای جهانی را نخواهند داشت. در ضمن این را هم می توان اضافه کرد که اگر حتی باشروع تولید داخلی واردات قانونی تیلاپیا قطع بشود مطمئنا قاچاق آن از میادی قانونی و غیر قانونی همچنان ادامه خواهد داشت چون قیمت تیلاپیا تولید شده داخلی گران تراز قیمت قیمت جهانی آنست و این رغبت برای تجار ایرانی همچنان وجود دارد که فیله تیلاپیا فله ای با کیفیت پایین و قیمت یک دلار را خریداری کرده و در ایران دیفریز کرده و در بسته های کوچک به نام تیلاپیا ایرانی بفروش برسانند. لذا کارخانه های فراوری تا زمانی که به این مواد اولیه ارزان قیمت دسترسی دارند برای خرید تیلاپیا تولید داخل نازکرده و قیمت ها دائم پایین و پایین تر خواهد آمد. بنابراین ممکن است یک الی دو سال اول افرادی که در زمینه تکثیر و پرورش تیلاپیا فعالیت می کنند از کسب و کار خود راضی باشند اما با اشباع بازار آنها نیز ناچارند محصول خود را کمتر از قیمت تمام شده بفروشند. در این وسط فقط دلالان و کارخانجات فرآوری سود خواهند برد و هم اکنون بیشتر افرادی که برای آزاد شدن تولید داخلی تیلاپیا تلاش می کنند همین افراد هستند. البته مسئولین شیلات نیز که همیشه ثابت کرده اند فقط دنبال بالایردن آمار تولید خود هستند تا به مقامات بالاتر بیلان کاری داده و میز خود را حفظ کنند نیز بی بهره نخواهند شد. در این بین هم سر صنعت قبلی آبزی پروری ایران بی کلاه خواهد ماند و هم صنعت جدید تیلاپیا با اشباع بازار و کاهش قیمت ها مواجه خواهد شد. حال سوال اینست اگر شیلات ایران به این نتیجه رسیده است که صنعت فعلی سردابی وگرم ابی توجیه اقتصادی ندارد و احتمال می دهد که تا چند سال دیگر این پرورش دهندگان ورشکست شده و کارگاه تعطیل گردد و به خاطر همین جهت تامین نیاز ماهی مردم در تلاش است ماهی تیلاپیا را در داخل تولید و ترویج کند چرا با توجه به سابقه پرورشی تیلاپیا در جهان، قبلا به فکر وارد کردن اینگونه نشد تا اینهمه سرمایه مردم صرف زیرساخت ها و گارگاههای پرورش ماهیان گرم آبی و سردآبی نمی شد ؟ 
چواب اینهمه خسارت به سرمایه ملی و بیکارشدن افراد را چه کسی بایستی بدهد؟ به نظر بنده اوج شکوفایی شیلات در دهه های اول و دوم بوده و بدترین وضعیت آبزی پروری در ایران مربوط به همین چندسال اخیر است. یعنی اینهمه ورود تخم چشم زده قاچاق و شیوع ویروس در داخل و نابودی صنعت سردابی و زیان پرورش دهندگان به علت واردات بی رویه تیلاپیا و کاهش قیمت ماهیان داخلی حتی به کمتر از قیمت تمام شده همه دست آورد مدیریتی مسئولین فعلی شیلات می باشد. لذا از مسئولین فعلی شیلات عاجزانه می خواهم که اگر توان مدیریت بحران را در خود نمی بینند تا وضعیت بدتر از این نشده این زیربخش را به حال خود گذاشته و در بخش های دیگر به کشور خدمت بکنند. 
در پایان این نکته را متذکر می گردم که ما به هیچ وجه مخالف تولید داخلی و تنوع در محصول نبوده و نیستیم اما این به این معنا نباید باشد که ایجاد اشتغال برای یک تعداد افراد باعث بیکار شدن سایر افراد در بخش های دیگر گردد. به عبارت دیگر به جای اینکه ابرو را درست کنیم نباید بزنیم چشم را کور کنیم. البته این را هم اضافه بکنم که شعار اشتغالزایی بهانه ای بیش برای تحت فشار دادن محیط زیست نیست. تجربه ما در بحث واگذاری مجوزها در بحث قفس در دریای خزر و میگو در مناطق گمیشان استان گلستان نشان داده که 90 درصد این واگذاریها به شرکتهای نیمه دولتی وابسته به جهاد کشاورزی به نام جهاد نصر صورت گرفته است. بطوریکه آقای امید صدیقی کارشناس دفترآبزیان در سازمان محیط زیست در مصاحبه باخبرگزاری مهر اذعان می دارد که :
الان در بسیاری ازپروژه هایی که شیلات اجرا کرده، صرف نظر از خسارات محیط زیستی برای مردم محروم منطقه هم کاری نشده است مثالش سایت پرورش میگوی گمیشان است که خیلی اصرار داشتند یک سایت هزار هکتاری پرورش میگو برای اشتغال مردم محروم منطقه ایجاد کنند و بعد حتی درخواست توسعه تا 4000 هکتار را داشتند طی بازدیدی که من هفته پیش از آنجا داشتم 350 هکتار از کل آن سایت 1000 هکتاری زیر کشت است که 200 هکتارش مربوط به شرکت جهاد نصر وابسته به جهادکشاورزی است، حدود 100 هکتار هم متفلق به مدیران شیلات و 50 هکتار باقی مانده می ماند که آن هم برای من مشخص نشد متعلق به کیست باخیلی از مردم منطقه هم که صحبت می کردم فارق التحصیلان شیلات هم بیکار بودند و می گفتند ما از سالهای پیش پیگیری می کردیم که یک بخش بیست هکتاری به ما بدهند و آن قدر ما را در شیلات بردند و آوردند و آخر هم به ما ندادند، یعنی متاسفانه به مردم منطقه کمکی هم نشده است.


در جواب آن دسته از افراد تولید کننده قزل آلا و کپورماهیان که می گویند در صورت قطع واردات تیلاپیا با تولید داخل آن موافقیم بایستی عرض کنم که با این رقم تولیدی که رئیس موسسه تحقیقات شیلات ایران در مصاحبه خود گفته در مزرعه 2 هکتاری می توان 2000 تن ماهی تولید کرد. (منبع tilapiafish.ir)
بنابراین فقط با 5 عدد از این مزارع می توان به تولید 16000 تن در کشور دست یافت که این رقم همان رقم فعلی واردات تیلاپیا طبق گفته خود شیلاتی هاست. (که البته درصحت این آمار تردیدهای زیادی وجود دارد) یعنی حتی اگر واردات تیلاپیا بطور کامل قطع شود با 8 مزرعه اینچنینی وضعیت بازار به این وضعیت کنونی خواهد رسید. به عبارت دیگر به ازاء هر مزرعه دیگری که اضافه شود به همان نسبت وضعیت بازار وخیم تر و وخیم تر خواهد شد. تا جائیکه اینقدر بازار اشباع خواهد شد و قیمت تیلاپیا آنقدر پایین تر از قیمت تمام شده خواهد آمد که حتی دیگر صرف نمی کند هزینه صید و حمل و نقل آن پرداخت گردد. دقیقا مثال مشابه این داستان را در مرکبات گاها می بینیم. در بعضی سالها قیمت مرکبات آنقدر پایین است که برای تولید کننده صرف نمی کند هزینه چیدن آنها را از درخت بپردازد و مرکبات در بالای درخت می پوسد.
نکته آخر اینکه چرا شیلات به جای حمایت از گونه های بومی خودمان که آن مشکلات زیست محیطی را ندارد همواره تلاش دارد نسبت به واردات گونه های غیربومی بپردازد. در این زمینه باید گفت: چرا تحقیقات برروی گونه سس ماهی سرگنده (زرده پر) که برای اولین بار خودم با کمک همکاران خوب ما در کارگاه شهید انصاری رشت آنرا تکثیر کردیم را به پایان نمی رساند و نسبت به تکثیر انبوه این گونه منحصر به فرد ایران همت نمی گمارد. چرا تحقیقات در مورد خرچنگ درازآب شیرین را با این همه هیاهو و گرد و خاکی که به پا کردند نیمه تمام گذاشتند. چرا نسبت به تکثیر و پرورش انبوه گربه ماهی بومی که قیمت بالای جهانی دارد اقدام نمی شود و گزارش پروژه تکثیر آن در کتابخانه مرکز تحقیقات شیلات دارد خاک می خورد چرا بعد از هشت سال تحقیقات روی کفال خاکستری بصورت نیمه کاره رها شدند. چرا روی پرورش ماهی سوف سفید که در بازارهای اروپایی قیمت نجومی دارد کار نمی شود. چرا روی پرورش قورباغه و زالو و صدف که بازارهای جهانی خوبی داشته و مصرف داخلی هم ندارد و روی قیمت سایر آبزیان داخلی تاثیر نمی گذارد بیشتر کار نمی شود.
بنده به عنوان کسی که حدود 6 سال به عنوان محقق در مرکز تحقیقات شیلات گیلان انجام وظیفه کرده ام و پروژه های زیادی را یا مجری و یا همکار بوده ام بایستی اعتراف کنم که ما محققین با تجربه زیادی در مراکز تحقیقاتی شیلاتی استانها داریم ولی متاسفانه از توان این همکاران بخوبی استفاده نمی شود نمی دانم مسئولین موسسه تحقیقات شیلات به دنبال چه هستند که دائما این شاخ به آن شاخ پریده و پروژه ها را کامل نکرده رها می کنند. شاید هدفشان این است که در یک پروژه اسم شان را به عنوان مشاور بنویسند و از مزایای آن در ارتقاء رتبه سالانه خود بهره ببرند و بعد پروژه دیگری تعریف کرده و اسم خود را در آن بنویسند و از امتیازش استفاده کنند. همیشه چنین بوده است که بار اصلی تحقیق و اجرای پروژه به دوش محققین زحمت کش شهرستانی بوده اما پوز و امتیازش نصیب مشاوران پایتخت نشین گشته است.
اگر چنین نیست چرا موسسه تحقیقات شیلات رقبتی برای اجرای پروژه های بلند مدت ندارد. آیا واقعا پروژه 12 ساله اصلاح نژاد قزل ایرانی خیلی هزینه داشت. آیا هزینه آن از هرینه های بسیار گزاف میلیاردی که برای مبارزه با شانه دار دریای خزر شد بیشتر بود که آخرش هم شکست خورده رها شد. فقط خوبی آن این بود که از محل اعتبار پروژه خیلی ها ماموریت های داخل و خارج از کشور رفتند و ...
جمع بندی عرایض بنده اینست که اگر قرار است روی تنوع گونه ای کار کنیم بهتر است روی گونه های بومی کار کنیم اما به شرطی که نیاز سنجی بازار را قبلا داشته باشیم و در صورت کشش نداشتن بازار داخلی ابتدا زیرساخت های صادرات آن گونه فراهم بشود بعد اقدام به تکثیر و پرورش انبوه آن بنماییم. وگرنه اگر یک صنعتی را با تمام زیرساخت ها و سرمایه گذاریهایش از بین ببریم تا یک صنعت جدیدی پا بگیرد نه عقلی و نه منطقی و نه اقتصادی است.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: