1) همانگونه که برخی از شرکتکنندگان در سمینار اظهار کردهاند، ساخت داخل به معنای ساخت کلیه تجهیزات و اجزای دکل نبوده و از نظر اقتصادی و فنی هم درست نمیباشد. حتی سازندگان درجه اول دنیا نیز تمام تجهیزات و قطعات دکل حفاری را خود نمیسازند.
دقیقا همین طور بوده و ساخت دکل به معنای ساخت کلیه تجهیزات و اجزای آن نمیباشد. تمامی کارشناسان حاضر نیز این موضوع را تایید کرده اند. جامعه دانشگاهی و بدنه پیمانکاران و مشاوران نیز دقیقا همین نظر را داشتند. ولی متأسفانه همانگونه که بخاطر دارید طی چند ماه گذشته برخی مسؤولان مرتبط چنین طرز تفکری را مطرح نموده و بر اساس آن امکان و سوابق ساخت دکل حفاری دریایی در کشور را به چالش کشیدند.
2) اشتباهی که اکثر کارشناسان همواره در مورد ساخت دکل حفاری در داخل کشور مرتکب میشوند، عدم تفکیک ذخایر نفت و گاز کشور و موضوع ساخت دکل حفاری است. جملههایی مانند «با داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز هنوز موفق به ساخت دکل در داخل نشدهایم» و اشارههای مکرر و کلیشهای به حجم ذخایر هیدروکربوری کشور که گاه نیز بر اشتباه و اغراقآمیز هستند، جملاتی آشنا برای همه است بدون آنکه تأثیری بر ساخت داشته باشند. واقعیت این است که ذخایر هیدروکربوری یک مقوله و ساخت دکل در داخل مقولهای دیگر و مجزا از آن. ساخت دکل حفاری دریایی که پروژهای پرهزینه، زمانبر و نیازمند به برخی فنآوریهای پیشرفته دارد، موضوعی است که میباید برای آن مستقلا بعنوان یک پروژه مطالعات امکانسنجی و اقتصادی دقیق صورت پذیرد و این مطالعه ربطی به میزان ذخایر نفت ندارد. مثال بارز آن کشور سنگاپور است که بدون دارا بودن قطرهای ذخایر هیدروکربوری، بزرگترین و مهمترین سازنده دکلهای حفاری دریایی است.
همین طور است. که البته اکثر آنها با شرکتهای فعال در حوزه نفت و گاز هستند، متاسفانه آمارهای مختلف و و متضادی از سوی برخی منابع در زمینه حجم ذخایر هیدروکربن در کشور بیان میشود. با رویکرد تولید دانش فنی برای ایجاد بازار بینالمللی برای فروش خدمات و محصولات میتوان به گفته جنابعالی مانند سنگاپور عمل کرد. ولی متاسفانه رویکرد مدیریتی در صنعت نفت و گاز کشور، تقریبا توجه جدی به این مقوله نداشته است و نه تنها با وجود ضرورت چنین کاری، اکنون به سادگی نمیتوانیم بخش عظیمی از نیازهای فنی خود را به صورت بومی رفع کنیم، بلکه اگر تولید دانش فنی به درستی مدیریت میشد اکنون میتوانستیم جزء صادرکنندگان این خدمات و محصولات باشیم، مازاد بر رفع نیازهای داخلی. بعبارت دیگر، براساس نظر حضرتعالی سنگاپور که حتی بازار قطعی و جدی برای نفت و گاز ندارد وارد این حوزه شده است ولی کشور ما که در حال حاضر خود دارای بازار بزرگی است و سالها این بازار وجود خواهد داشت؛ اصلا از آن استفاده نمیکند.
3) دغدغه، نگرانی و هدف وزارت نفت بعنوان تنها سازمانی که در این رابطه میباید تصمیمگیری نماید، توسعه میادین و بالا بردن ظرفیت تولید است که تأمین دکل تنها بخشی از اجرای آن محسوب میشود، لذا بردن لبه تیز انتقاد به وزارت نفت و متهم نمودن این سازمان به عدم همکاری در ساخت دکل به تنهایی منصفانه نمیباشد. شرکتهایی که با تبلیغات فراوان و از جمله در همین گزارش با قاطعیت اعلام میکنند قادر به ساخت دکل در داخل هستند، لازم است با انجام مطالعات لازم و ارایه طرح توجیهی منطقی و درست و ارایه آمارهای سنجیده، اعتماد بخش دولتی و وزارت نفت را جلب کرده تا وزارت نفت با اطمینان از زمان بندی و کیفیت دکل ساخته شده در داخل، حمایت لازم را از بخش خصوصی نموده و سفارش ساخت را به سازندگان داخل کشور صادر نماید.
البته بین «قاطعیت» و اعلام «آمادگی» مبتنی بر «اعتماد به نفس» ناشی از تلاشهای گذشته، اندکی تفاوت وجود دارد. ولی از باب روشن شدن موضوع بهتر بود به مصادیق پرداخته شود تا از کلیگوییهای بینتیجه پرهیز گردد. مجموعه توانمندیهای داخلی فراتر از آن بوده و هدف فقط اعلام «حساسیت» موضوع به تصمیمگیرندگان دولتی بوده است. به هر حال، مدیریت کلان مجموعههای متفاوت ولی وابسته به هم در حوزه نفت و گاز در وزارت نفت متمرکز است. هرچند با رویکردهایی میتوان فرابخشیتر نیز نگریست؛ ولی برای عملیاتی شدن کار در مباحث مهندسی رویکرد استقرایی رسیدن از «جزء به کل» برخی مواقع مناسب به نظر میرسد. در هر حال، باید تفاوت قائل شد بین آمادگی برای ساخت محصولی که 20 سال پیش کشور آن را تجربه کرده با محصولی که ممکن است شک در توانایی برای ساخت آن وجود داشته باشد.
4) در مقالات اشاره شده که ساخت دکل، یک ضرورت جهانی برای کشور است. واقعیت این است که در شرایط حاضر و به دلیل تنگناهای موجود و عدم امکان تأمین دکل دریایی از منابع خارجی، ساخت دکل یک ضرورت بشمار میرود و گرنه در شرایط عادی، توسعه میادین نفت و گاز بخصوص میادین مشترک و افزایش ظرفیت تولید برای کشور حیاتی و ساخت دکل در اولویتهای بعدی قرار خواهد گرفت.
با عنایت به مباحث مطروح توسط جنابعالی در بندهای اول و دوم میتوان از زوایای مختلفی نظر جنابعالی در این بند را مورد بررسی و واکاوی قرار داد. بطور کلی کسب درآمد از بهرهبرداری از نفت و گاز نهایتا باید به توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور منجر شود. اگر قرار باشد نفت و گاز استخراج شده و به فروش برسد و نهایتا صرف کمک به بیکاران و رفع مشکلات اجتماعی شود فایدهای نخواهد داشت. بهتر است مکانیزم به صورتی باشد که حداکثر استفاده از مزایای کشور صورت گیرد. همانگونه که بجای نفت خام سعی میکنیم مشتقات نفت را بفروشیم و یا محصولات جدیدی از آن تولید کنیم.
5) در هیچ یک از مقالات و اظهارات به هزینه واقعی ساخت دکل در داخل و درآمد ناشی از آن اشارهای نشده است در حالیکه سنگ بنای هر تجارتی، محاسبه هزینه و فرصتهای معادل است.
به هر حال در محاسبات اقتصادی علاوه بر هزینه فیزیکی محصول باید عوامل دیگری را نیز دخیل دانست. یکی از دستاوردهای سمینار، واکاوی همین نقطه نظرات از دیدگاههای مختلف بود که در مجموع سخنان چاپ شده، نمود نسبتا کاملی دارد. بطور کلی میتوان گفت اولا شرکتهای داخلی حاضر هستند با همان قیمتهای بینالمللی این پروژهها را انجام دهند ثانیا در دنیای کنونی دولتها حاضر هستند که بسیاری تسهیلات را ایجاد نمایند تا کارهای صنعتی و تولیدی در کشور خودشان صورت گیرد. دلیل این امر هم واضح است، انجام یک پروژه 150 میلیون دلاری در کشور فقط به معنی 150 میلیون دلار نخواهد بود بلکه چندین برابر کار و اشتغال تولید شده و گردش مالی آن باعث رشد اقتصادی میشود.
6) بهتر آن بود که شرکتکنندگان در همایش بجای گلهگزاریها و طرح مسایل و مشکلات داخلی خود، تعریف درست و واقعی از ساخت داخل، امکانات موجود، بازار مصرف و در شرایط کنونی روش نوینی جهت تأمین مالی پروژه ارایه مینمودند.
کاملا درست است. البته دل پردرد و خاطر رنجیده برخی از افرادی که همین دغدغه جنابعالی را دارند، تعیینکننده شرایط حاکم بر گفتمان بود. ولی همین سمینار میتواند گام اول برای برخورد علمی و مهندسی با موضوع با مصادیقی کاملتر باشد به نحوی که دستاوردهای آن اولا دلسوزی و دغدغهمندی تمام مسؤولان را همراه خود کند، ثانیا مبتنی بر ارائه حل منطقی باشد. در مورد تأمین مالی نیز مذاکرات خوبی با وزارت صنعت در حال انجام است ولی یکی از عوامل مهم در موفقیتآمیز بودن این مذاکرات نیز خود کارفرمایان هستند که میتوانند با همافزایی و احراز بر لزوم استفاده از روش ساخت داخل، دولت را مجاب به تصویب این روش نمایند.
7) در مقالات به اشتغالزایی این بخش به کرات اشاراتی شده ولی از میزان آن و هزینهای که باید برای آن پرداخته شود، ذکری به میان نیامده است. روشن است که اشتغالزایی از مهمترین پیامدهای ایجاد صنعت جدید است؛ لیکن هزینهای که برای آن پرداخت میشود، باید متناسب با میزان و نوع اشتغالزایی حاصل باشد. لذا لازم است که کارشناسان تأثیر توسعه صنعت ساخت سکو بر اشتغالزایی و تناسب آن با هزینه انجامشده را بررسی و مطالعه نموده و به صورت گزارشی در همایشها ارایه نمایند تا طرح موضوع از صورت شعار خارج شده و به صورتی ملموس و قابل پیشبینی مطرح شود.
همین طور است. اتفاقا شدت دغدغه حضار تایید کننده نظر جنابعالی است و اینکه یک کار کارشناسی مبتنی بر نگرش همهجانبه به توسعه ضروری میباشد. اما این موضوع را فقط در حد یک پروژه نباید دید. مسلما در سطح ملی اینگونه دغدغهها وجود داشته و بر اساس همان قوانین مختلف از جمله قانون حداکثر استفاده از توان داخل توسط مجلس شورای اسلامی تصویب شده است. این قانون با تکیه بر همین اصل بوده که حداکثر ارزش افزوده در داخل کشور ایجاد شده و تا آنجا که امکان دارد کشور از اشتغال مرتبط با پروژه¬ها و نیازهای خود بهره ببرد. همانگونه که اشاره شد برای ساخت دکلها نیاز به هزینه اضافی نبوده ولی طبیعتا کارفرمایان محترم باید زمان کافی را با اعلام به موقع نیازها به صنایع داخلی بدهند، نه اینکه فرصتها از دست رفته و در دقیقه 90 نیاز اعلام شود.