انتصاب يك ديپلمات به رياست كشتيرانی ايران مرتبط با رويكرد جهانی اين شركت است كه با وضع تحريمهای بينالمللی بيشترين آثار و صدمات ناشی از تحريمها را متحمل شد.

مارین نیوز - شركت كشتيرانی جمهوري اسلامی ايران همزمان با اجرايي شدن برجام از فهرست تحريمهاي 8ساله خارج شد؛ بطوري كه همه كشتيهاي ناوگان اين شركت مشمول خروج از تحريمها شدند. اين اتفاق مثبت موجب تغييرات مديريتي و تجديد ساختار در شركت كشتيراني شد. قدرت «مذاكره» و «مفاهمه» از رهاوردهای دوران سخت تحريمها و متولد شدن پديدهيي به نام مذاكرات هستهيي بود؛ مذاكراتي كه طي سالها ديپلماتهاي كاركشتهيي را به عرصه سياست معرفي كرد، محمد سعيدی مديرعامل كشتيراني جمهوري اسلامي ايران از ديپلماتهايي بود كه طي ساليان دراز مذاكرات، به عرصه سياست معرفي شد، شايد پيام انتصاب او در سِمت مديرعاملي شركت بينالمللي كشتيراني جمهوري اسلامي ايران استفاده هر چه بيشتر از توان گفتوگو در پيشبرد و معرفي و حضور قدرتمندتر اين شركت بزرگ به دنيا بود. تغييراتي مديريتي و تجديد ساختاري كه با برگزيده شدن يك عضو سابق تيم مذاكرهكننده هستهيي و قائممقام پيشين سازمان انرژی اتمی به عنوان مديرعامل و رييس هياتمديره شركت كشتيراني، در نوع خود قابل توجه بود. محمد سعيدي كه پيشتر و بيشتر در هيبت ديپلمات در رسانهها ظاهر ميشد، حالا بر كرسي بزرگترين شركت داخلي و جزو 21 شركت بزرگ كشتيراني دنيا تكيه زده است كه قرار است با توجه به قابليتها و ظرفيتهاي زياد اين شركت، طبق يك برنامه پنج ساله جزو 10 شركت برتر كشتيراني دنيا شود. انتصاب يك ديپلمات به رياست كشتيراني ايران مرتبط با رويكرد جهاني اين شركت است كه با وضع تحريمهاي بينالمللي بيشترين آثار و صدمات ناشي از تحريمها را متحمل شد. به نظر ميرسد انتصاب وي به سمت مديريت كشتيراني ميتواند به تبادل و تعامل بهتر اين شركت با سياستگذاران و تصميمگيران كلان سياسي و اقتصادي كشور و ارتباط با كيفيتتر اين شركت با بازارهاي اقتصادي بينالمللي منجر شود. محمد سعيدي در نخستين مصاحبه تفصيلي خود كه با روزنامه تعادل انجام داد، از وضعيت موجود و مطلوب و برنامهريزي شده اين شركت گفت، شايد يكي از مهمترين نكاتي كه سعيدي در گفت و گويش به آن اشاره كرد، خريد بندري از سوي جمهوري اسلامي ايران در روسيه بود، در واقع سعيدي خريد اين بندر را براي تمركز روي كشورهاي حوزه سي.آي.اس (كشورهاي مستقل مشترك المنافع شامل آذربايجان، اوكراين، مولداوي، بلاروس، گرجستان، ارمنستان، تاجيكستان، قرقيزستان، ازبكستان، تركمنستان، قزاقستان و روسيه) معرفي ميكند، سعيدي با اشاره به محروميت جدي كشورهاي سي.آي.اس از ارتباط با درياي آزاد به توجه مجموعه كشتيراني روي اين نشانه ميگويد: «در واقع يكي از سياستهاي بنده از روز اول كه به مجموعه كشتيراني جمهوري اسلامي ايران آمدم تمركز در منطقه سي.آي.اس بود چون با يافتههايي كه داشتم ميدانستم سي.آي.اس آن منطقه طلايي دنياست، به دليل منابع و ذخاير غني كه دارد. شايد مهمترين كاري كه در حال حاضر در حال انجامش هستيم توسعه خط كشتيرانيمان در درياي خزر است، كه بايد به عنوان شماره يك، ايران را در آن منطقه حفظ كنيم، بنابراين يكي از سياست هايمان اين است كه خطوط كشتيراني را در آن منطقه توسعه دهيم، به همين دليل يك بندري را در منطقه روسيه خريداري كردهايم كه عملا اين بندر ميتواند هستهيي براي فعاليتهاي ايران در منطقه سي.آي.اس باشد كه خوشبختانه تمامي كارها در اين منطقه انجام شده و در حال حاضر كارهاي عملياتي اين منطقه را آغاز كردهايم، بنابراين با خريد اين بندر در ناحيه شمالي كشور، علاوه بر بنادر انزلي، اميرآباد؛ در شمال درياي خزر در روسيه يك بندر براي خودمان داريم كه براي فعاليتهاي آينده ما بسيار استراتژيك و كليدي است.» مصاحبه ما با محمد سعيدي را ميخوانيد:
در يكسالونيم اخير اتفاقات بزرگي در صحنه بينالمللي و اقتصاد براي كشور رخ داده است، لمس اين اتفاقات تا چه اندازه براي كشتيراني جمهوري اسلامي ايران مشهود بوده و به چه صورت بوده است؟
تحريمهاي گسترده طي سالهاي گذشته به خصوص از سال 88 و 89 در بخش حمل و نقل دريايي روي كشتيراني اعمال شد كه موجب شد بسياري از شركتهاي وابسته به اين شركت و افرادي كه در ارتباط با شركت كشتيراني بودند در ليست تحريم قرار بگيرند، به تبع با اعمال مجموعه تحريمها، فعاليتهاي مجموعه كشتيراني، هم در سطح داخلي و هم بينالمللي محدود شد، به اين دليل كه كشتيراني يك شركت بينالمللي است و رويكردي عمدتا جهاني در بخش صادرات و واردات دارد بنابراين تحريم روي فعاليت اين شركت بينالمللي تاثير جدي و مهمي گذاشت.
باوجود محدوديتها همكاران من در مجموعه كشتيراني تلاش كردند كه اين مجموعه را مديريت كنند تا كشتيراني كمترين آسيب را متحمل شود؛ خوشبختانه بعد از اجرايي شدن برجام، تمام شركتهاي كشتيراني از ليست تحريم خارج شدند. در ادامه افرادي هم كه به واسطه فعاليتهاي دريايي در ليست تحريمهاي كشتيراني قرار داشتند، از اين ليست خارج شدند و فضاي جديدي در صحنه بينالملل براي كشتيراني جمهوري اسلامي ايران به وجود آمد؛ البته در دوره تحريم، كشتيراني جمهوري اسلامي ايران به عنوان ناوگان ملي مهمترين نقش مهمي - به واسطه مديريتي كه در بخش صادرات و واردات ايفا كرد - در زنده نگهداشتن حيات اقتصادي كشور اعمال كرد، چون تقريبا تمامي خطوط كشتيراني دنيا ارتباطشان را با بنادر ايران قطع كرده بودند و عملا كشتيراني بود كه عمل صادرات و واردات كالاهاي كشور را انجام ميداد و همين امر باعث شد كه كشتيراني اجازه ندهد كه كشور در بخشهاي مختلف دچار آسيب جدي شود. در دوره جديد پس از تحريم هم ما حوزه جديدي را براي فعاليت خودمان طراحي كردهايم.
يكي از نقاط ضعف جدي صنعت كشتيراني، كمبود نيروي انساني و پايين بودن بهرهوري عنوان ميشود، شاهد اين مثال هم طولاني بودن زمان ساخت يكي كشتي در كشور است، حتي تا 8سال. البته اين موضوع تنها به اين صنعت مربوط نميشود و در تمامي بخشهاي اقتصادي ميتوان آن را ديد، اما به نظر ميرسد دولت يازدهم برنامه جدي براي رفع اين مشكل دارد؛ مثلا در برنامه ششم پيش بيني شده است كه 35درصد از توليد ناخالص داخلي از طريق بهرهوري تامين شود. در اين ميان نقش صنعت كشتيراني چه خواهد بود؟ چه ميزان از اين بهرهوري پيش بيني شده توسط اين بخش تامين خواهد شد؟
در بخش حمل و نقل دو بحث وجود دارد، نخستين مورد «حمل و نقل دريايي» و موضوع بعدي «توسعه صنايع كشتيسازي در داخل كشور» است، توسعه صنايع كشتيسازي در داخل كشور به عهده وزارت صنعت، معدن و تجارت و به صورت مستقيم برعهده «سازمان گسترش» است كه اين اتفاق در مجموعه «ايزوايكو» و در محل بندر عباس در حال رخ دادن است، بنابراين اين مجموعه طبيعتا نياز به افزايش بهرهوري دارد و از طرف ديگر انتقال تكنولوژي به اين مجموعه بايد صورت بگيرد، باز هم بايد اشاره كرد با وجود تلاشهاي زيادي كه مديران و مهندسين ايزوايكو انجام دادند به دليل تحريمها اين مجموعه نتوانست كه اقدام به ايجاد سيستمي مدرن كند و ايزوايكو را متناسب با فناوري روز تطبيق دهد، مديران اين مجموعه در حال حاضر در تلاش هستند تا به وسيله «جوينت شدن» با شركتها و «شيپياردها»ي مهم بينالمللي، هم در جهت ارتقاي دانش فني و هم از نظر ارتقاي نيروي انساني اين مجموعه اقدام كنند و مهمتر از همه اينكه الان در صنعت كشتيسازي مدلهاي مهمي كه ميتواند براي كشورهايي مثل ايران قابل طرح باشد، جوينت شدن با شركتهاي صاحب تكنولوژي در اين صنعت است. در طي سالهاي گذشته صنعت كشتيسازي چه در بخش بدنه، از نظر طراحي تغييرات عمدهيي داشت. در بخش موتور هم به دليل مسائل محيط زيست و اهميت جهاني به اين حوزه براي حفظ محيط زيست ارتقا پيدا كرده است. در بحث سيستمهاي كنترلي و ارتباطي كشتيراني هم رشد زيادي پيدا كرده است. صنعت كشتيسازي در جمهوري اسلامي ايران اگر بخواهد با بهرهوري بالا، آن هم نه فقط در بازار داخلي، بلكه در بازار بينالمللي مواجه شود بايد با صاحبان تكنولوژي در اين بخش جوينت و همراه شود و آنها را به نحوي در اين صنعت شريك كند براي اينكه بتواند اين صنعت را در داخل كشور و همچنين در بازار و صحنه بينالمللي گسترش و توسعه دهد.
در بخش حمل و نقل دريايي مشكلي كه با آن مواجه هستيم اين است كه يك سيستم فعال و پوياي حمل و نقل دريايي بايد پيوسته در حال نوسازي خودش باشد.
كه اين نوسازي، هم تعداد و هم نوع كشتيها را شامل ميشود و هم از نظر ارتقاي دانش فني و نيروي انساني است. در اين موارد هم باز به دليل تحريمها در طي 8-7سال گذشته امكان توسعه شناورهاي كشتيراني جمهوري اسلامي ايران فراهم نبوده و الان با شرايط بعد از تحريم شيپياردهاي بزرگي در دنيا چه اروپايي و چه آسيايي به شركت كشتيراني جمهوري اسلامي ايران روي آوردهاند براي اينكه در مقوله نوسازي ناوگان بتوانند كمك كنند، در اين مرحله قرار است كه كشتيراني هم از توانمندي و قابليت شيپياردهاي داخلي براي ارتقا و توسعه كشتيسازي و هم از پتانسيلهاي فاينانس و ساخت كشتيها در خارج از كشور استفاده كند. همانطور كه ميدانيد ساخت كشتيها در شيپيارد خارجي نهايتا بين 3-2سال زمان ميبرد، اما اين مدت متاسفانه در شيپيارد داخلي مدت زمان طولانيتري را به خود اختصاص ميدهد كه اين مساله هم يكي از موضوعاتي است كه بايد شيپآرتهاي داخلي به آن توجه كنند و سعي در تطبيق دادن خودشان با شيپياردهاي خارجي در زمينه ساخت كشتي دارند داشته باشند.
در تاريخ سياسي-اقتصادي كشور خصوصا در 4 دهه اخير ارتباط تجاري با امريكا يك امر ممنوعه بوده است ولي در حال حاضر ايجاد مراوده با اين كشور حداقل منع قانوني چون تحريمها را ندارد ولي هنوز منع عرفي اين ارتباط را ميتوان متوجه شد. كشور امريكا به عنوان نخستين ابرقدرت اقتصادي جهان ظرفيت زيادي ميتواند براي صنعت كشتيراني چه در زمينه واردات تكنولوژي و شكلگيري آن به عنوان يك بازار هدف طراحي كند، در اين خصوص از طرف شركت كشتيراني جمهوري اسلامي ايران چه قدرت چانهزني ميتواند براي استفاده از اين ظرفيتها در آينده به وجود بيايد و اگر قرار است كه اين ظرفيتها به وجود بيايد، اين اتفاق در كوتاهمدت اتفاق ميافتد يا نياز به بازه زماني طولانيتري دارد؟
كشتيراني جمهوري اسلامي ايران تنها ناوگان ملي دريايي ايران به حساب ميآيد و كشورهاي كمي در دنيا هستند كه در اين زمينه داراي ناوگان ملي هستند بنابراين بخش اقتصادي و صنعت و تجارت كشورمان بايد به خوبي از اين پتانسيل براي صادرات محصولات توليدي خودش استفاده كند.
با وجود امكانات صادراتي خوبي كه ايران دارد ولي در بازار بينالمللي تجار ايراني در بخش صنعت و بازاريابي و شناسايي بازار كمي ضعيف هستند، و شايد دليل اين موضوع ارتباطات كمي باشد كه در حوزه بينالملل وجود دارد، الان با توجه به اينكه شرايط، حداقل در بخش اروپا و امريكا و آسياي شرقي بطور نامحدود در حال باز شدن است، براي صنعتگران و تجار كشور فرصت بسيار استثنايي ايجاد شده كه بتوانيم محصولات صادراتي مان را به استانداردهاي بينالمللي برسانيم در واقع بايد اين ميزان از استاندارد به سطح بينالمللي و اروپايي برسد، اين تلاش براي رسيدن به اين حد از كيفيت بايد در سطحي باشد كه بتوانيم مجوزهاي مختلف استاندارد را در سطح بينالملل دريافت كنيم، از طرف ديگر بايد توليد وبستهبندي محصولاتمان منطبق با استانداردهاي بينالمللي باشد.
مساله بسيار اساسي و با اهميت ديگر، انطباق با مسائل محيط زيستي در عرصه بينالملل است، در واقع روي بحثهاي change climate مسائل آب و هوايي كه در صحنه بينالملل ميگذرد حساسيتهاي زيادي وجود دارد، اخيرا كنفرانسي در ارتباط با مسائل آب و هوايي در پاريس برگزار شد، اين توجه نشاندهنده اين موضوع است كه مقررات محدودكنندهيي براي تمامي موضوعات در حال اعمال شدن است، يكي از موضوعاتي كه نبايد از آن غفلت كنيم، بحثهاي محيط زيستي است كه روزبهروز از اهميت بيشتري در مراودات كشورها برخوردار ميشود، بنابراين در اين بخش علاوه بر مواردي هم چون بحث استانداردسازي و انطباق با مقررات محيط زيست، بايد شناخت از بازار بينالمللي را به دست آوريم، به وسيله اين سه موضوع ميتوانيم محصولات صادراتي مان را كه شامل محصولات پتروشيمي، فرآوردههاي نفتي، فرش، مواد غذايي مثل پسته و صنايع دستي است را در بازارهاي بينالمللي به خوبي عرضه كنيم. از سوي ديگر به عنوان كشوري با پتانسيل بالا در منطقه آسياي شرقي و سي.آي.اس ميتوانيم ماشين آلات صنعتي كشور را در منطقه آسياي شرقي و افريقا به خوبي صادر كنيم و اين صادرات را توسعه دهيم. با اين مقدمهها ميرسيم به سوالي كه فرموديد، امريكا داراي بازار جذابي براي هر كشوري كه بخواهد با اين بازار تجارت كند، هست، در واقع امريكا بازاري نامحدود و با ظرفيت براي محصولات توليدي ايران به خصوص فرش و پسته و ساير مواد غذايي مثل زعفران كه پايه اصلي شان در ايران است ميتواند باشد، در واقع از اين بازار نبايد غفلت كنيم؛ البته موضوع جذب اين بازار مربوط به تجار و بازرگانان كشور است، شركت كشتيراني جمهوري اسلامي ايران در اين ميان به عنوان يك شركت خدماتي آمادگي فراهم كردن مقدمات لازم براي تجار را دارد، براي اينكه هيچ محدوديتي در عرصه بينالملل براي بخش صنعت و تاجران كشور وجود نداشته باشد.
بنابراين با توجه به صحبتهاي شما هيچ منعي براي ارتباط تجاري با امريكا در حوزه كشتيراني وجود نخواهد داشت؟
همانطور كه رييسجمهوري اسلامي ايران فرمودند «از نظر اقتصادي هيچ منعي براي اين ارتباط وجود ندارد.» ادامه اين ارتباط و شروع آن به تجار و صنعتگران دو كشور بازميگردد كه چگونه بتوانند با يكديگر ارتباط برقرار كنند و مبادلات بازرگاني شان را توسعه دهند. در حال حاضر از نظر سنتي يكي از بازارهاي اصلي براي كشور در حوزه بينالملل در حوزه صادراتِ فرش ايراني و پسته، امريكا بوده، بنابراين از اين بازار نبايد غفلت كنيم، اما بازهم بايد بگويم كه اين موضوع بستگي به تجار ايراني دارد و ما هم در كنارشان ميتوانيم خدمات لازم را به اين تجار بدهيم.
در حقيقت ارتباط مستقيم برقرار كردن با بازارهاي بينالمللي براي ايران در برههيي كه ديگر منع بزرگي مانند تحريم وجود ندارد يكي از مسائلي است كه از اهميت زيادي برخوردار است و در اين ميان ايجاد ارتباط با بازار جذابي چون امريكا يكي از موضوعهاي است كه ميتواند ما را در دستيابي به اين مهم ياري كند، چرا كه اگر تاجران ايراني دير بجنبند بازار به دست واسطهها خواهد افتاد.
قطعا همين طور است؛ يك سري شركتهايي در منطقه اروپا وجود دارند كه زعفران و پسته ايران را دريافت كرده و بعد از بستهبندي مجدد به بازارهاي بينالمللي از جمله بازار امريكا ارسال ميكنند، به همين دليل بود كه در سوال قبل به موضوع اهميت همگام شدن با استانداردها كه بستهبندي يكي از آن موضوعها است اشاره كردم. در حال حاضر با برداشته شدن تحريمها بهتر است ايران خودش از اين ارزش افزودهيي كه ميتواند برايش ايجاد شود استفاده كند. چرا خودمان بطور مستقيم و با همگام شدن با استانداردهاي بينالمللي و بستهبندي منطبق با اين استانداردها كالاهايمان را صادر نكنيم؟
فكر ميكنيد تجار ما قدرت چانهزني براي ارتباط گرفتن با بازارهاي بينالمللي را دارند؟
همانطور كه اشاره كردم، يكي از نقطه ضعفهاي ما در بخش بازار بينالمللي همين است كه نه تنها تجار ما، بلكه صنعتگران كشور هم در اين بخش نقطه ضعف بزرگي دارند كه همين موضوع يكي از نكاتي است كه كشور ما بايد روي آن تمركز كند؛ «آشنايي با بازارهاي بينالمللي» و «قدرت مفاهمه و مصاحبه و چانه زدن» در عرصه بينالملل است، يكي ديگر از اين نكات پيدا كردن بازارهايي است كه در حال حاضر بسيار در دنيا محدود شده است؛ به چه معنا؟ در واقع در هر نقطهيي در دنيا كه بخواهيم برويم و ورود كنيم مشاهده ميكنيم كه از قبل يك عده ديگري زودتر از ما رفتهاند و بازار را توسط شركتهايشان رزرو كردهاند.
در اين ميان، ايران يك سري مزيتهاي صادراتي منحصربهفرد خودش را داراست كه باعث ميشود بتوانيم از اين بازارها بهتر استفاده كنيم؛ به عنوان مثال محصولات پتروشيمي كشور در دوران تحريم به اروپا صادر ميشد، اما چگونه؟ به تركيه صادر ميشد و شركتهاي تركيهيي محصولات پتروشيمي را به سمت اروپا دوباره صادر ميكردند، يعني ارزش افزوده اصلي را در حقيقت شركتهاي تركيهيي ميبردند، در حال حاضر با رفع محدوديتها كشتيراني جمهوري اسلامي ايران با راهاندازي خط اروپايي كه طي سه هفته گذشته انجام شد به راحتي ميتواند محصولات پتروشيمي شركتهاي پتروشيمي كشور را بطور مستقيم به مقصد نهايي برساند كه شركتهاي ايراني بتوانند از آن ارزش افزوده صادراتي به خوبي برخوردار شوند.
يكي از دلايلي كه باعث شده اين صنعت به رشد و شكوفايي كه شايستهاش بوده است نرسد، كمبود نقدينگي عنوان می شود، اگر بخواهيم زوايای اين موضوع را واكاوي كنيم در نگاه اول به يك نكته كليدی كه تحريمهاي اقتصادی است می رسيم ولی اگر يك قدم به عقب برويم و ريشهيی تر به موضوع نگاه كنيم يك سري مشكلات ساختاري را ميبينيم كه باعث به وجود آمدن اين وضعيت شده است، به هرحال شما برنامههاي زيادي براي پيشرفت صنعت كشتيراني داريد، روي بحث تامين مالي و براي تحقق اين اهداف چه برنامهيي را در نظر گرفتهايد؟ آيا باز هم در اين ميان دولت نقش اصلي را بازي ميكند، يا اينكه منابع شناخته شده ديگري هم مثل بخش خصوصي در اين ميان نقش بازي خواهند كرد؟
تمركز ما در بخش توسعه اساسا استفاده از منابع خارجي است، كشتيراني جمهوري اسلامي ايران يك شركت كاملا بينالمللي با برند شناخته شده جهاني است، بنابراين به راحتي سرمايهگذاران (تامينكنندگان مالي) بينالمللي آمادگي دارند كه با اين شركت كار كنند، در همين مدت سه ماه گذشته كشتيراني مذاكرات زيادي را با بانكهاي بينالمللي انجام داده و خوشبختانه الان پيشنهادهاي قابل توجه و مهمي را از سوي اين بانكها براي تامين مالي پروژههاي توسعهيي كشتيراني جمهوري اسلامي ايران داريم، بنابراين تمركز ما بيشتر روي منابع خارجي خواهد بود، منابع مالي داخل كشور محدود است و امكان اينكه بتوانيم از اين منابع استفاده كنيم زياد نيست بنابراين كشتيراني اين ظرفيت را دارد كه بتواند بخش قابل توجهي از منايع مورد نياز توسعهيي خودش را از منابع بانكي خارجي تامين كند. كشتيراني براي تامين سرمايه موضوع توسعه شناورها را دارد، در اين بخش هم عملا بخش خصوصي قدرت مالي بالايي ندارد كه بتواند در اين بخش منابع مالي مناسبي را براي كشتيراني فراهم كند، البته ما خوشحال ميشويم اگر بخش خصوصي آمادگي داشته باشد تا در حوزه تامين مالي فعاليت كند ما هم اعلام همكاري ميكنيم، درهاي كشتيراني براي جذب سرمايه سرمايهگذاري كاملا باز است. اما به دليل سرمايهگذاري سنگيني كه در بخش حمل و نقل دريايي در همه كشورها از جمله ايران وجود دارد، به ناچار بانكها و منابع بينالمللي بايد درگير شوند، البته با توجه به شرايط مناسبي كه در فاينانسر خودشان پيشنهاد ميشود.
حوزه كشورهاي خزر و منطقه سي.آي.اس يك منطقه استراتژيك براي ايران محسوب ميشوند و اهميت زيادي براي بخشي از بازار هدف كشتيراني دارند، بحث مسير جديد ابريشمي به عنوان طرح بزرگ چينيها كه سالهاست روي زيرساختهايش كار شده است و 56 كشور را از اين طريق براي حمل و نقل و ترانزيت منتفع ميكند. كشورهاي شمالي خزر اعم از تركمنستان و قزاقستان در كريدور اوليه مسير ابريشمي چينيها قرار دارند، پر رنگتر شدن نقش چين در كريدور اوليه مسير جديد ابريشمي قطعا بخشي از بازار سي.آي.اس را براي ايران كم رنگ خواهد كرد و به نوعي براي ايران تهديد محسوب ميشود به اين دليل كه بازار عمدهيي در آن ناحيه براي ايران وجود دارد كه با فعاليت خط جديد ابريشمي اين حمل و نقل از حوزه خزر به وسيله ريل جابهجا خواهد شد، براي اينكه بتوانيم بازار حمل و نقل كشورهاي خزر و سي.آي.اس را با توجه به اين اتفاق و اتفاقات ديگري كه در آينده رخ خواهد داد چه راهكارهايي داريد؟
منطقه سي.آي.اس يك منطقه بزرگ و بسيار با ظرفيت است، مجموعا در حدود 200ميليون نفر جمعيت در اين منطقه زندگي ميكنند، اين منطقه از منابع زيرزميني عظيمي برخوردار است، مثلا در ارتباط با كشور قزاقستان؛ مجموعه عناصر جدول مندليف در اين كشور وجود دارد، علاوه بر اين كشور، اوكراين در مساله مواد غذايي، غلات، گندم و ذرت پيشتاز است، بنابراين اين ظرفيتها بهترين شرايط براي جمهوري اسلامي ايران است. اما به چه طريق؟
خط ريلي ابريشمي كه از چين ايجاد شده، چند كريدور را شامل ميشود. يك كريدور آن به سمت درياي سياه ميرود و شاخه ديگر آن به منطقه اينچهبرون ايران ميتواند ورود پيدا كند، به اين طريق كه به تركمنستان برود و از تركمنستان به اينچه برون بيايد، ميتوانيم از طريق مرز اينچهبرون پلي باشيم بين كشورهاي منطقه سي.آي.اس و ايران تا بعد از ورود به خاك ايران، اتصال اين كشورها را به درياي عمان و بعد از آن به خليج فارس و درياهاي آزاد فراهم كنيم.
در واقع يك محروميت جدي كه كشورهاي سي.آي.اس با آن روبرو هستند نداشتن ارتباط اين كشورها با درياهاي آزاد است؛ ما به اين نكته بسيار توجه كرديم و اهميت زيادي براي اين «كد» قائل شديم، در واقع يكي از سياستهاي بنده از روز اول كه به مجموعه كشتيراني جمهوري اسلامي ايران آمدم تمركز در منطقه سي.آي.اس بود چون با يافتههايي كه داشتم ميدانستم سي.آي.اس آن منطقه طلايي دنياست، به دليل منابع وذخاير غني كه دارد، . شايد مهمترين كاري كه در حال حاضر در حال انجامش هستيم توسعه خط كشتيرانيمان در درياي خزر است، كه بايد به عنوان شماره يك، ايران را در آن منطقه حفظ كنيم، بنابراين يكي از سياستهايمان اين است كه خطوط كشتيراني را در آن منطقه توسعه دهيم، به همين دليل يك بندري را در منطقه روسيه خريداري كردهايم كه عملا اين بندر ميتواند هستهيي براي فعاليتهاي ايران در منطقه سي.آي.اس باشد كه خوشبختانه تمامي كارها در اين منطقه انجام شده و در حال حاضر كارهاي عملياتي اين منطقه را آغاز كردهايم، بنابراين با خريد اين بندر در ناحيه شمالي كشور، علاوه بر بنادر انزلي، اميرآباد؛ در شمال درياي خزر در روسيه يك بندر براي خودمان داريم كه براي فعاليتهاي آينده ما بسيار استراتژيك و كليدي است.
كار ديگري كه انجام دادهايم، ايجاد يك همكاري مشترك با كشور قزاقستان است، در منطقه سي.آي.اس به جز روسيه، شايد هسته فعاليتي دوم براي ما كشور قزاقستان است، به دليل اينكه وسعت سرزميني و منابعي كه اين كشور دارد.
در دو هفته گذشته با وزير حمل و نقل قزاقستان توافقي را امضا كرديم، بر مبناي اين توافق شركت مشتركي بين ايران و قزاقستان ايجاد كرديم تا بتوانيم خط ريلي ابريشم را از طريق حمل و نقل تركيبي كه كشتيراني دارد از اينچهبرون به بندر عباس و همين طور چابهار متصل كنيم كه در حقيقت با اين كار منطقه سي.آي.اس را به جنوب كشور وصل ميكنيم.
با اتصالي كه از منطقه سي.آي.اس به بنادر جنوبي ايران صورت ميگيرد بخش قابل توجهي از صادرات منطقه سي.آي.اس ميتواند از اين طريق به وسيله خدمات و سرويسدهي كه ما ميتوانيم از طريق خاك ايران انجام دهيم، صورت گيرد.
از سوي ديگر به وسيله اتصال خطوط كشتيراني به حمل و نقل ريلي ميتوانيم سيستم حمل و نقل درب تا درب را اجرا كنيم، از اينرو در حال حاضر مقدمات اجرايي شدن اين برنامهها در حال پايهريزي و فراهم شدن است؛ همانطور كه گفتم هفته گذشته اين توافقنامه با كشور قزاقستان منعقد شد و اميدواريم با اين اتفاق و توسعهيي كه در بخش خزر در حال شكلگيري است بتوانيم بخش قابل توجهي از ظرفيت تجاري و اقتصادي منطقه سي.آي.اس را در بخش حمل و نقل چه ريلي، چه زميني و چه دريايي به كشور اختصاص دهيم. همانگونه كه مستحضريد مجموعه كشتيراني جمهوري اسلامي ايران فقط در زمينه كشتيراني فعاليت نميكند، ما يك مجموعهيي از حمل و نقل زميني، ريلي و دريايي هستيم؛ البته حمل و نقل زميني را در اين مجموعه از قبل نداشتيم ولي طي 4 ماه گذشته، خط زميني را هم ايجاد كرديم، عملا زنجيره حمل و نقل زميني، ريلي و دريايي را ايجاد كردهايم كه در اين مجموعه فقط حمل و نقل هوايي را فعلا نداريم.
تمركز كشتيراني جمهوري اسلامي ايران و نگاهي كه به حمل و نقل دارد چگونه است؟ در دو جمله چگونه اين تمركز را تعريف ميكنيد؟
توجه و تمركز كشتيراني بيشتر روي سيستم درب تا درب است كه شايد آينده سيستمهاي حمل و نقل دنيا به اين سمت حركت كند و ما هم در مجموعه كشتيراني الان روي اين موضوع تمركز بالايي داريم.
بطور كل نظر شما در ارتباط با جاده جديدابريشم و مسير ابريشمي چيست؟
جاده جديد ابريشم هم يك فرصت و هم يك تهديد براي ما محسوب ميشود، فرصت از اين زاويه كه ميتوانيم بخش قابل توجهي از كالاهايي كه از چين صادر ميشود يا كالاهاي منطقه سي.آي.اس را ازطريق انتقال به درياي عمان و خليج فارس در منطقه كشورهاي خليج فارس توسط خطوط كشتيراني مختلفي كه داريم توزيع كنيم. اين مسير ميتواند براي ما از زاويهيي ديگر تهديد باشد چون مدت حمل كالاها از بنادر خشك چين به سمت درياي سياه در حدود 14 روز طول ميكشد ولي الآن از طريق مسير دريايي از چين به منطقه ايران در حدود 18 روز زمان خواهد برد، ممكن است بخشي از حمل و نقل دريايي از منطقه خاور دور به سمت خليج فارس و درياي عمان كم شود ولي ما با پوشش دادن اين ظرفيت كاسته شده از طريق حمل و نقل تركيبي خودمان بايد تهديد را عملا تبديل به فرصت كنيم.
همانطور كه ميدانيد در دنيا سرعت در حمل و نقل بسيار مهم است، در حال حاضر تجار منطقه تركمنستان و قزاقستان زماني كه خط ريلي ابريشم فعاليت خود را شروع كند راحتترند كه از اين خط براي جابهجايي استفاده كنند، چرا كه زمان برايشان تا 5 روز كاهش مييابد، درست است كه چيزي در حدود 25 درصد افزايش هزينه پيدا ميكنند ولي اگر برايشان سرعت در اولويت باشد كه خيلي از تجار اين موضوع برايشان اهميت دارد باعث ميشود كه به سمت خط جديد ابريشمي گرايش پيدا كنند، آيا ما ميتوانيم اين سرعت را ايجاد كنيم؟
يكي از موضوعات در حمل و نقل همانطور كه اشاره كرديد، سرعت و البته كيفيت و حجم و فضاي بيشتر براي جابهجايي است، جابجايي از طريق خطوط ريلي هم محدوديتهاي خاص خودش را دارد، بسياري از كشورهايي كه كالاهاي خاور دور يا بطور اخص كالاهاي چيني، ژاپني و كرهيي و اساسا كالاهاي آسياي شرقي را نياز دارند، در مسير دريايي قرار دارند، كه ما آن مسيرها را ميتوانيم به راحتي با كشتيهاي خودمان و حمل و نقل دريايي پوشش دهيم، بطور خلاصه اگر بخواهم بگويم، در مسير خط ابريشم ريلي كشورهاي محدودي براي دريافت كالاهاي چيني وجود دارند، مگر در حالتي كه اين كالاها بخواهند به سمت اروپا حركت كنند، البته اين موضوع همان تهديدي است كه در موردش صحبت كردم. اما اگر اين كالاها بخواهند به منطقه خليج فارس بيايند و از آنجا به منطقه جبل علي بروند اين موضوع براي ما تبديل به فرصت خواهد شد، به اين معنا كه كالايي كه از چين ميآيد به منطقه اينچه برون وارد كنيم و بعد از آن به چابهار يا بندرعباس منتقل كنيم كه بندر عباس گزينه بسيار بهتري است و از آنجا كالاها را به سمت بندر جبل علي رهسپار خواهيم كرد تا از آنجا به هر كشور ديگري پخش شود.
با راهاندازي خطوط و كريدورهاي مختلف مسير ريلي ابريشمي به اعتقاد برخي كارشناسان بازار از اجناس نامحدود چيني پر خواهد شد و باز هم به اعتقاد كارشناسان اگر ايران محصولاتي قابل توجه و انبوه براي توليد و پخش نداشته باشد قدرت رقابتي نخواهد داشت و اين موضوع نگرانكننده خواهد شد، پيش بيني شما از اين موضوع و نگراني چيست؟
اين موضوع به نظر من نگرانكننده نيست، به دليل اينكه خوشبختانه سياست دولت با تجربهيي كه بخشهاي مختلف اقتصادي كشور دارند و بارها هم رياست محترم جمهوري اعلام كردهاند، تمركز بخشهاي مختلف و اولويت اولشان در دوره پسابرجام روي انتقال تكنولوژي است؛ ايران كشوري است كه از نظر پتانسيل صنعتي و فناوري با 10سال قبل تفاوت دارد، شايد ايران در 20 سال قبل يك كشور واردكننده محسوب ميشد اما الان ظرفيتهاي توليدي گستردهيي در ايران ايجاد شده است.
اين ظرفيتهاي توليدي با دانش بسيار بالا و نيروي انساني ارزشمند ايجاد شده است، بگذريم از اينكه در حال حاضر آمار بيكاري در كشور ما بسيار بالا است اما ما كشوري هستيم كه هم در منطقه و هم در دنيا داراي نيروهاي تحصيلكرده ارزشمندي هستيم، بنابراين اتفاقا الان فرصت مناسبي است كه در بخش صنعت و فناوري به سمت انتقال دانش و فناوري بدهيم، يعني اين زمان، زماني است كه از صنايعي كه پايهاش را ايجاد كردهايم را تبديل به انتقال آخرين فناوريهاي روز دنيا شود، بطور مثال يك زماني در ايران يك پتروشيمي بندر ماهشهر بود كه آن را هم ژاپنيها قرار بود بسازند و نساختند ولي الان پلنتهاي مختلف پتروشيمي را در بخش توليد متانول، اوره و آمونياك، پلي اتيلنهاي مختلف و اسيدهاي مختلف را داريم كه اينها ميتواند مواد اوليهيي باشد براي خيلي از صنايع دنيا باشد.
يكي از مسائلي كه در اين بخش نياز داريم ايجاد يك شركت licensing است كه بتواند به عنوان licenser براي مجتمعهاي پتروشيمي license صادر كند، الان زماني است كه ايران با licenserهاي دنيا جوينت شود و با توجه به پتانسيل مهندسي كه در داخل كشور وجود دارد و پروژههاي مختلفي كه در بخش پتروشيمي در دست ساخت است ما به عنوان يكي از كشورهاي صاحب تكنولوژي و licenser در دنيا شناخته شويم، البته اين مهم نياز به اين دارد كه با شركتهايي مثل لرگي و كازاله جوينت شويم و انتقال دانش دهيم. الان خيلي از كشورها و شركتهاي داراي تكنولوژي علاقهمند هستند كه انتقال تكنولوژي به ايران داشته باشند. از سويي توليداتشان را در كشورهايي مثل ايران كه هزينه توليد پاييني نسبت به هزينههاي استاندارد توليد بينالمللي دارد توليد كنند. اين كشورها علاقهمندند كه به كشور ايران كه اتفاقا ظرفيت بازار و ماركت را هم دارد بيايند. به همين دليل است كه مثلا خودروسازي مثل پژو حاضر است كه به ايران بيايد و خط توليد راهاندازي كند و حتي متعهد شود كه بخش قابل توجهي از توليداتش را خودش بخرد و صادر كند، اين شرايط قبلا در ايران نبود در واقع كشورها به ايران وارد ميشدند، خط توليد را ايجاد ميكردند ولي فروش و مسائل ديگر به عهده خودمان بود؛ ولي اينكه اين كشورها حاضر ميشوند درصدي از اين توليدات را خودشان صادر كنند كه اين مهم نشاندهنده قابليتهاي صنعتي است كه در كشور وجود دارد.
سارا جنگروی