اتفاق خوشايندي كه پس از برجام درحال شكلگيری است، گشودگی درهای دنيا به روي ايران است. ايران هم متقابلا می تواند اين فضا را برای كشورهای ديگر فراهم كند. اين گشودگی می تواند در تمام صنايع و خدمات و زمينههای متفاوت برای كشور فرصت ايجاد كند.
اتفاق خوشايندي كه پس از برجام درحال شكلگيري است، گشودگي درهاي دنيا به روي ايران است. ايران هم متقابلا ميتواند اين فضا را براي كشورهاي ديگر فراهم كند. اين گشودگي ميتواند در تمام صنايع و خدمات و زمينههاي متفاوت براي كشور فرصت ايجاد كند.
به گزارش مارین نیوز، بحث كشتيسازي در كشور تقريبا در مواردي مانند صنعت خودروسازي شده است يعني هر دو اين موارد تبديل به كودكان بزرگسالي شدهاند كه هنوز به شير مادر وابستهاند. اين واقعيت براي صنعت كشور خيلي ناراحتكننده است اگر نگاه تاريخي داشته باشيم، ميبينيم كه صنايع كشتيسازي كره جنوبي تقريبا همزمان با ايران شروع به كار كرد ولي الان ارائه كشتيها و نوع سايز و كلاسهاي كشتيهاي كرهيي با كشتيهايي كه ما به حمل و نقل دريايي معرفي ميكنيم كاملا متفاوت است.
در واقع بايد گفت، بازارهاي جهاني منتظر نميمانند كه كشتيسازان ايراني به سطحي برسند كه در سطح جهاني و آنگونه كه در دنيا نياز است، كشتي بسازند و در اين مورد دو بحث به موازات يكديگر شكل ميگيرد، اينكه كشتي توليد ميكنيم يا خير يك بحث است و اينكه توانايي اسقاط كشتي را داشته باشيم هم يك بحث ديگر است.
مساله ديگر در صنعت كشتيسازي، مساله برونسپاري است. كشتيسازي مرسك كه دانماركي است و ساليان طولاني در بحث ساخت كشتي پيشتاز بوده، سفارش ساخت كشتيهايش را به كشور چين ميدهد بدون تعصب اينكه آيا در دانمارك كشتي ميسازند يا نه؟ چراكه نميخواهد از عرصه رقابتها باز بماند. با توجه به اينكه امروزه باقي خطوط كشتيسازي دنيا مستقل از فيزيك محل ساخت كشتيها به اين مورد مهم كه «كدام كارگاه كشتيسازي ميتواند سفارش ساخت را زودتر تحويل دهد.» ميپردازند در واقع در دنيا در پي اين هستند كه نسل نو كشتيها را با مولفههايي همچون فناوري و تكنولوژي بالاتر، مصرف سوخت پايينتر، سرعت و ناوبري بهتر جايگزين ناوگان قديميشان كنند.

در رابطه با كشتيسازي و كشتيراني بايد دو ديدگاه متفاوت داشته باشيم، كشتيراني ما براي اينكه بتواند در دنيا عملكرد و سهم موثر و فعالي كسب كند قطعا بايد در مقطع زماني كه در آن قرار داريم به دنبال اين باشد از هر منبعي كه ميتواند كشتي مناسب براي ترافيك مورد نيازش فراهم كند اين كار را انجام دهد، ولي در بحث كشتيسازي، در يك مرحلهيي زمينگير شدهايم، بزرگترين سايز كشتي كه در بخش كانتينري، در ايران ميسازند در سايز 2400 TEUاست، در حالي كه در دنيا كشتيهاي كانتينر بري با سايز 18 و 20 هزار TEUساخته شده و در حال فعاليت هستند در واقع صنعت كشتيسازي ما در وضعيت دشواري براي اينكه بتواند با وضع موجود با صنايع كشتيسازي دنيا رقابت كند، قرار دارد. در كنار تمامي مواردي كه گفته شد، فاز سومي تحت عنوان اسقاط كشتي مطرح ميشود، كه اين مورد را هم ميتوانيم از يك منظر جداگانه ببينيم.
درحال حاضر دو مقوله در خصوص كشتيها و اسقاط شدنشان در دنيا وجود دارد، بحث اول پايان عمر طبيعي كشتيهاست؛ سپري شدن عمر مفيد و غيراقتصادي بودن آنها موجب ميشود بحث اسقاط كشتيها مطرح شود، از سمت ديگر به دليل بحراني كه در صنعت كشتيراني به وجود آمده و به نوعي باعث شده بعضي از خطوط كشتيراني حاضر شوند كشتيهايشان را حتي با سنين جوانتر اسقاط كنند. هر دو مورد باعث شده كه بازار اسقاط كشتي در دنيا تقويت شود. بعضي از كشورها به خصوص هندوستان در بحث اسقاط كشتي فعاليت دارند، اين اتفاق در ايران به صورت جدي رخ نداده است، كما اينكه در كشتيسازيمان موفق نبوديم، در اسقاط كشتي هم توفيقي نداشتيم. از سويي سوالي مطرح ميشود كه آيا اسقاط كشتي مفيد است يا خير، بايد گفت، قطعا مفيد است به دليل اينكه اسقاط كشتي هم باعث ايجاد اشتغال و هم باعث يك نوع جذب جمعيت به نوار ساحلي كشور خواهد شد و از سمت ديگر ميتوانيم مطمئن باشيم كه اين روند و رويه در دراز مدت يك چرخهيي از اسقاط كشتي، آهن قراضه صنايع فولاد و صنايعي كه به نوعي به اين آهن قراضهها نياز دارند را ايجاد كند و باعث شود چرخه توليد محصولات ديگر به كشور اضافه شود، علاوه بر اينكه دانش فني را هم وارد كشور ميكند كه به نوبه خود كمكي مثبت خواهد بود.
بنابراين به طور كلي توجه به صنعت اسقاط كشتي ميتواند همزمان با ساخت و توليد كشتي حائز اهميت باشد.
درست است كه در بحث ساخت و اسقاط يك سري امكانات مشابه مورد نياز است، ولي در كل الزامي وجود ندارد كه ما حتما كشتي ساز باشيم تا بتوانيم كشتي هم اوراق كنيم، بلكه اين دو را بايد جدا ببينيم چرا كه قابليت بررسي جداگانه اين دو با يكديگر وجود دارد.
نكته مهم ديگري كه در اين رابطه وجود دارد، سرعت عمل و تامين و تزريق بودجه يا دعوت مشاركتكنندگان خارجي يا سرمايهگذاران خارجي و انتقال سرمايه ودانش فني آنها و تسهيل راه فعاليت در اين بخش، چه ايراني و چه خارجي و مشاركتهاي مربوطه است و اگر توجه نداشته باشيم در بخش اسقاط هم مانند بخش كشتيسازي عمل و در دو بخش زمينگير خواهيم شد. هر مقطع زماني هم كارخانهها و هم كارگاههايي كه ساخت كشتيها را انجام ميدهند در كنار اين ساخت تكنولوژيهاي مختلفي را براي دمونتاژ و اسقاط كردن فراهم ميكنند، فناوريهاي موجود براي اين فرآيندها در كشورهاي مختلف دنيا هست، نمونه نزديكش در هند و چين است. بنابراين، اين تكنولوژيها به راحتي قابليت نمونهبرداري و كپيبرداري است و نيازي به دعوت از طرفهاي خارجي براي اينكه بيايند و تكنولوژيها و روشها را به ما ياد بدهند، نيست. قطعا فرآيند اسقاط كشتي به پيچيدگي ساخت كشتي نيست بنابراين در اين بخش اگر سريعتر عمل كنيم، ميتوانيم به نتايج خوبي برسيم.
علیرضا چشم جهان
منبع : تعادل