وقتی دولتمردان ما جلوی چشم مدیران و کارکنان چنین شرکتی بروند و سفارش تولید به کشور دیگری بدهند، یعنی به واقع قرارداد بر زمین ماندن ظرفیتها و تواناییهای چنین مجموعه عظیمی را بهدست خود امضا کرده و سند نابودی آن را تثبیت کردهاند.
چند روز پیش در روزنامه خودمان تیتر تکاندهندهای دیدم که «تولید ملی گریست» و هنگامی که مطلب را خواندم، من هم به عنوان یک ایرانی بغضم شکست. قصه این بود که ایران قراردادی مبنی بر سفارش ساخت هشت فروند کشتی با کرهجنوبی بسته بود و همزمان وقتی خبرنگاران از مدیرعامل مجموعه عظیم کشتیسازی و صنایع فراساحل کشورمان درباره این قرارداد پرسیده بودند، او چنان متاثر شد که مقابل انبوه نمایندگان رسانهها بغضش ترکید. حق هم دارد. شرکت ایزوایکو بزرگترین مجتمع کشتیسازی مملکت است و قریب شش هزار نفر نیروی کار در اختیار دارد.
وقتی دولتمردان ما جلوی چشم مدیران و کارکنان چنین شرکتی بروند و سفارش تولید به کشور دیگری بدهند، یعنی به واقع قرارداد بر زمین ماندن ظرفیتها و تواناییهای چنین مجموعه عظیمی را بهدست خود امضا کرده و سند نابودی آن را تثبیت کردهاند. با کمال تاسف در طول سالهای گذشته و اخیر بسیار شاهد بودهایم، محصولاتی که مشابه خارجی و گاه بهتر از خارجی آن در ایران تولید میشود از راه سیل واردات وارد بازار شده و به دست مشتری میرسد.
چنین سیاستی نتایج بسیار ناگواری را به دنبال دارد. در درجه اول باعث خروج بخش عظیمی از منابع ارزی ما میشود. آن هم منابعی که در این برهه بهشدت به آن نیازمندیم و نظر به شیطنت دشمن در تداوم تحریمها و محرومیتها با فکر در حفظ هر دلار آن باید بکوشیم، زیرا خروج این منابع از سوی دیگر باعث نوسانات نامبارک در بازار ارز، افزایش قیمت آنها و در ادامه گرانی دیگر اقلام میشود. یعنی زنجیرهای از اتفاقات نامبارک بر اثر بیمبالاتی مدیران مربوطه در هزینهکرد این منابع اتفاق میافتد که هر یک بهتنهایی انبوهی از گرفتاریها را برای بخشهای اشتغال و تولید و... در نهایت مصرفکنندگان و بواقع مردم مظلوم در بخش انتهایی این زنجیره رقم بزند.
بخش تاسفبارتر اما توقف جریان تولید و صنایع داخلی بر اثر این واردات بیرویه است. حالا میتوان به راز ورشکستگی پی درپی صنایع سبک و سنگین و حتی بخشهای تولیدی سادهتر نظیر بخش باغداری و کشاورزی پی برد. این ورشکستگیها به بیکاریها و موج تبعات منفی اجتماعی متعاقب آن منجر میشود. شاید در این مورد خاص مسئولان توفیقات قانعکنندهای داشته باشند که مثلا نوع کشتیها خاص بوده یا هزارو یک نوع ملاحظه دیگر. اما به مردم حق بدهید وقتی خبر واردات انواع سنگ قبر و دسته بیل و پیپ و زین اسب و امثالهم را میشنوند، با موج واردات مرکبات و انواع میوههای نوبرانه و... روبهرو میشوند، از خود درباره مدیریتی که پشت این رفتار نادرست است، سوالاتی بپرسند از اینکه گاه در مورد کالایی مثلا شکر بازار اشباع است و باز هم واردات عظیمی انجام میشود و تمام فعالان این صنعت را نابود میکند، متحیر میشوند. حیرتآور آن است که بسیاری از این صنایع هم نظیر همین کشتیسازی ایزوایکو باز خودشان دولتیاند، خب چرا اینها را با واردات نابود میکنید؟ خودتان پیشاپیش بیهزینه اضافی درش را تخته کنید.
محمد حسین جعفریان