اما آیا این قدردانی و صدرنشینی یک روزه، در 365 روز دیگر سال هم وجود دارد؟ حداقل در صنایع دریایی که اینگونه نیست. نمونه بارز این مسأله، وضعیت کارخانجات زیادی است که در سالهای اخیر واگذار شدهاند و سپس به دلیل عدم اهلیت خریدار، فقدان پروژه، اجرا نشدن قانون توسعه و حمایت از صنایع دریایی، تحریمهای گسترده خارجی و تحریمهای گستردهتر داخلی و در یک کلام، بیتوجهی سیستماتیک و ساختاری به این صنعت به مرز نابودی کشانده شدهاند.
صدراامید چابهار، اروندان و مهمتر از همه صدرا در سالهای اخیر به گرداب بحران فرو افتادهاند. گرچه مجموعه اخبار نشان میدهد حال و روز شرکتهای دیگر از قبیل ایزوایکو، تأسیسات دریایی و صف هم چندان مساعد نیست و به هر دلیل، شاهد رکود فعالیت یاردهای ساخت کشتی و سازههای دریایی و خالی ماندن بسیاری از ظرفیتهای موجود و در نتیجه، قطع همکاری با شرکتهای ریز و درشت پیمانکار هستیم. نتیجه نهایی، چیزی جز بیکار شدن کارگران و تلف شدن ظرفیتهای اشتغالزایی صنعت دریایی نیست.
امسال روز کارگر در حالی فرا میرسد که هر روز کارگران صدرا، بعنوان قدیمیترین شرکت دریایی کشور، کامنتها و تماسهایی با مارین نیوز برقرار میکنند و از انتقال پروژهها، توقف فعالیتها، تعدیل نیرو و در بهترین حالت، قراردادهای ناپایدار و یک ماهه خبر میدهند.
مقام معظم رهبری روز گذشته در بازدیدی که از مجتمع صنعتی مپنا داشتند، عنوان کردند: «نگاه مخاصمهآمیز میان کارگر و کارآفرین و امثال اینها، یک تعبیر غلط از یک واقعیّت است؛ همه باید با هم همکاری کنند». اما آیا واقعا این وضعیت درون صنعت دریایی ما و بویژه شرکتهایی چون صدرا وجود داشته و دارد؟
آیا تعدیل نیروها، حذف خودخواسته یا ناخواسته متخصصان، تحت فشار گذاشتن کارگران برای امضای قراردادهای ناپایدار و نامناسب، توقف پروژههای در حال انجام، ناتوانی در اخذ پروژهها و سفارشهای جدید و... همه و همه جز به ایجاد «نگاه مخاصمهآمیز بین کارگر و کارآفرین» منجر خواهد شد؟
مکاتبات مختلف کارگران صدرا با مسؤولان ملی و محلی آیا نشانهای جز این در بر دارد؟
اما سؤال جدیتر آن است که آیا این افراد و مجموعههای فاقد تخصص و تجربه لازم که توان مدیریت و توسعه مجموعههای بزرگ و استراتژیک دریایی را نداشته و ندارند؛ را میتوان «کارآفرین» خواند؟ و یا آنکه در عمل، نه تنها کاری برای کارگران و زیرساختهای صنعت دریایی کشور نمیآفرینند؛ بلکه با عملکرد ضعیف خود و به تأخیر کشاندن پروژهها، کارفرمایان را از سفارشهای قبلی هم پشیمان کردهاند و در موارد متعدد با فسخ قرارداد، کارها و سفارشهای موجود را هم از بین بردهاند؟
اقدام اخیر مدیریت شرکت صدرا در انتقال سکوهای در حال ساخت از بوشهر به امارات گرچه فعلا متوقف شده؛ اما نشان میدهد رویکرد به اصطلاح «بخش خصوصی» و «کارآفرینی» در این کشور به کدام سمت و سو است؟
آیا این روندها جز فروپاشی صنعت دریایی، تعطیلی یاردهای بزرگ و پرهزینه و بیکاری هزاران کارگر و تبعات اجتماعی آن بر مناطق مرزی عموما محروم در سواحل کشور حاصلی در بر خواهد داشت؟
اگر به گفته مقام معظم رهبری، «تولید داخل هسته اصلی اقتصاد مقاومتی است»؛ روندهای حاکم بر صنایع دریایی کشور، جز مقابله با این سیاستها و نفی و تعطیل تولید، چیز دیگری است؟
آیا صدرا و حتی ایزوایکو و تأسیسات دریایی امروز، همان مفاخر و سرمایههای ملی 5، 10 و حتی 20 سال پیش هستند که کارگران آن در محل و منطقه خود بعنوان صنعتگر شناخته میشدند و سرافراز بودند؟
آیا همه مدیران صنعت دریایی همچون مدیران دهه 70 با دست خالی اما دست در دست کارگران در جهت رشد تولید، شتاب بخشیدن به حرکت و رشد و توسعه این صنعت همت میگمارند؟
آیا مدیریتی جهادی در این صنعت دیده میشود و آیا عزمی ملی در حمایت از آن به چشم میخورد؟
***
آری، امسال نیز روز کارگر فرا رسید؛ اما برای کارگران و متخصصان صنعت دریایی کشور جز آیندهای مبهم و پرسشهای فراوان چیزی برجای نمانده است...