نویسنده مقاله با مهم خواندن دیدار مقامات ارشد سه كشور خاطرنشان میكند كه مسائل اقتصادی عمدهترین دستور گفتوگوها را به خود اختصاص خواهند داد. در عین حال مسایل مهم سیاسی نیز در دستور مذاكرات در اولویت برخوردار خواهند بود.
در ادامه این مقاله آمده است: موقعیت جغرافیایی این سه كشور، عمدهترین عامل در تجارت سه جانبه محسوب میشود. در ماه مه سال جاری میلادی، انور الحق احدی، وزیر بازرگانی و صنایع افغانستان و ابوالفضل زهروند، سفیر ایران در كابل موافقتنامهای برای گسترش مناسبات بازرگانی بین دو كشور امضاء كردند. مهمترین موضوع مورد توجه دو طرف در این موافقتنامه، بندر چابهار در جنوب شرق ایران بود. پنجاه هكتار از زمینهای مجاور این بندر و محوطه خود بندرگاه برای ایجاد تأسیسات و تسهیلات بسیار بزرگی برای تجارت با افغانستان اختصاص یافته است.
نشست سهجانبه پنجم شهریورماه ایران، هند و افغانستان درباره بررسی همكاریهای مشترك بویژه توسعه و گسترش همكاریها برای تجارت و ترانزیت و سرمایهگذاری در بندر چابهار برگزار شد.
در این نشست سیدعباس عراقچی، معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت خارجه ایران، حیدر، معاون وزیر خارجه افغانستان و ماتای، قائم مقام وزیر خارجه هند، شركت داشتند.
در ادامه مقاله مذكور نویسنده درباره توافق سه كشور برای ایجاد تأسیسات و تسهیلات بسیار بزرگ در بندر چابهار برای تجارت با افغانستان مدعی شده است: گرچه این موافقتنامه از اهمیتی به مراتب بیشتر از تجارت با افغانستان برخوردار است، اما امضاء آن چندان مورد توجه قرار نگرفت.
وی میافزاید: در خلال 10 سال گذشته دولت هند برای توسعه بندر چابهار با دولت ایران همكاری كرده است تا زمینه برای پهلو گرفتن كشتیهای هندی در این بندر برای تخلیه محمولههای خود به مقصد افغانستان و بازارهای آسیای میانه آماده شود. بندر چابهار سبب خواهد شد تا هند برای تجارت سودآور با كشورهای آسیای میانه دیگر نیازی به حمل كالاهای خود به بازارهای این منطقه از طریق خاك پاكستان نداشته باشد. ایران، هند و افغانستان در سال 2003 میلادی نخستین موافقتنامه خود را درباره توسعه بندر چابهار امضاء كردند.
براساس این موافقتنامه، قرار شد كه ایران جاده چابهار تا مرز افغانستان را بسازد و دولت هند نیز این جاده را از مرز افغانستان تا زرنج ـ دلآرام كه كنار بزرگراه قندهار ـ هرات واقع است؛ ادامه دهد. به این ترتیب، بندر چابهار به كابل و نقاط شمالی افغانستان پیوند خواهد خورد. این جادهها هماكنون آماده شدهاند و بندر چابهار نیز برای تبدیل شدن به كانون اصلی ترانزیت كالاهای هندی به مقصد افغانستان و كشورهای آسیای میانه از آمادگی لازم برخوردار است.
این مقاله میافزاید: بندر چابهار یا چهار بهار یك بندر مهم در حاشیه آبهای گرم اقیانوس هند و دریای عمان است و به همین علت قادر است در تمامی طول سال امكان انتقال كالا به آسیای میانه را فراهم آورد. دولت ایران در سال 1991 میلادی چابهار را منطقه ویژه اقتصادی اعلام كرد تا امكان سرمایهگذاری خارجی بویژه از سوی كشورهای جنوب شرق آسیا در این شهر بندری فراهم كند.
10 سال پیش هندیها علاقمندی خود را برای سرمایهگذاری در چابهار اعلام كردند و اكنون حضور هندیها در این بندر از دیگران چشمگیرتر است. دولت ایران امیدوار است با امضا موافقتنامه جدیدی با دولت هند امكان سرمایهگذاریهای بیشتر با آن كشور در چابهار را فرآهم آورد.
افزون بر یك بزرگراه عمده كه چابهار را به بزرگراه قندهار ـ هرات متصل میكند، دو طرح ریلی نیز در دست اجرا قرار دارند. نخستین خط آهن كه هندیها ساخت آن را برعهده دارند بندر چابهار را به منطقه حاجی گاك كه ارزش ذخایر معدنی آن بین یك تا سه هزار میلیارد دلار برآورد شده است، متصل خواهد كرد. خط دوم كه ایرانیها سرگرم ساخت آن هستند، شهر هرات در افغانستان را به مشهد متصل و از آن جا به سمت تركیه ادامه خواهد یافت. ساخت این خط آهن حدود 10 سال طول خواهد كشید.
در ادامه این مقاله آمده است: نیمی از نفت مورد نیاز افغانستان از سوی ایران تأمین میشود. تأمین نفت مورد نیاز افغانستان از منابع دیگر مقرون به صرفه نخواهند بود. ایران از جمله بزرگترین كشورهای تولیدكننده نفت در جهان است و 936 كیلومتر مرز مشترك با افغانستان دارد. با وجود اشغال افغانستان توسط آمریكا این كشور نتوانسته است میزان وابستگی نفت افغانستان به ایران را كاهش دهد. افغانستان كشوری است كه به دریا دسترسی ندارد و برای تجارت با جهان خارج به همسایگان خود وابسته است.
نویسنده مقاله مذكور میافزاید: دولت پاكستان مسیر تداركاتی ناتو به افغانستان را مسدود كرده است و انتقال ساز و برگ نظامی به افغانستان از سوی ناتو از طریق آسیای میانه نیز با مشكلاتی روبهرو شده است و دولتهای این منطقه با زیركی هزینه اجاره پایگاهها و انتقال محمولهها از خاك خود به سمت افغانستان را با چانهزنی افزایش دادهاند. وادار كردن حامد كرزای به پیوستن به جمع كشورهای تحریمكننده ایران ناممكن بوده، چون این كار برای افغانستان كه همواره در معرض بحران قرار دارد اقدامی مخاطرهآمیز است و به تشدید مشكلات ناشی از اشغال این كشور خواهد انجامید.
نویسنده مقاله مذكور در ادامه درباره نگاه هند به رابطه با ایران و افغانستان و كشورهای منطقه میافزاید: دولت آمریكا برای وادار كردن دولت هند به كاستن از میزان واردات نفت از ایران فشارهای شدیدی را بر دهلینو وارد آورده است. هند بین 10 تا 15 درصد نفت مورد نیاز خود را از ایران وارد میكند كه در مقایسه با پنج سال پیش كاهش چشمگیری یافته است. دولت هند در خلال دو دهه گذشته تلاش كرده است روابط خود را با آمریكا گسترش دهد و برای تحقق این هدف حاضر شده است بهای سنگینی بپردازد (رأی دادن به زیان ایران در شورای حكام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال 2005 و 2009 میلادی). دولت هند برای دستیابی به توافق در زمینه همكاریهای هستهای صلحآمیز با آمریكا ناگزیر شد تا در نشستهای آژانس به زیان ایران رأی دهد.
با وجود این، هند همچنان یكی از شركای عمده تجاری ایران و از همسایگان نزدیك این كشور است. هند برای پرداخت بهای نفت خریداری شده از ایران و دور زدن تحریمهای شدید آمریكا علیه ایران روش زیركانهای ابداع كرده و 45 درصد بهای نفت وارداتی از ایران را به روپیه پرداخت میكند و همین اقدام به گسترش صادرات هند به ایران كمك كرده است. فرصت پدید آمده در چابهار هند را بر سر دوراهی قرار داده است و دهلینو نمیداندكه آیا باید برای دستیابی به بازارهای آسیای میانه در چابهار سرمایهگذاری كند یا اینکه برای خشنود كردن آمریكا به ایران بیاعتنایی نشان دهد؟
این مقاله میافزاید: افغانستان همچنان در اشغال آمریكا قرار دارد. هند خواستار بهبود روابط با آمریكاست. ایران و آمریكا با یكدیگر دشمنی دارند. با وجود این ایران، افغانستان و هند كه هریك رابطهای متفاوت با آمریكا دارند به این نتیجه رسیدهاند كه موقعیت جغرافیایی آنها سرنوشتشان را به یكدیگر گره زده است. سیاست خارجی عملگرایانه و ضرورت توسعه اقتصادی، مواضع این سه كشور را به یكدیگر نزدیك كرده است. افغانستان به یك بندر و نفت نیاز دارد. ایران نیز به فروش نفت خود نیاز دارد. هند میخواهد برای كالاهای خود در آسیای میانه بازار پیدا كند و نفت مورد نیاز خود را نیز بهراحتی تأمین كند. وابستگیهای این سه كشور به یكدیگر برای تأمین نیازهایشان نكتهای نیست كه بتوان آن را به سادگی نادیده گرفت.
این تحولات برای پاكستان و آمریكا ناخوشایند است. آمریكا از آن ناخرسند است كه قدرتهای منطقهای حاضر نیستند به تحریمهای اقتصادی و سیاسی ایران مبادرت كنند كه شانزدهمین كنفرانس سران جنبش غیرمتعهدها با عضویت دو سوم اعضای سازمان ملل متحد در تهران برگزار میشود و موجبات سرخوردگی شدید آمریكا را فراهم آورده است.
مقامات آمریكایی میدانند كه نمیتوانند از شكلگیری این جرگه سهجانبه پیشگیری كنند. آمریكا نمیتواند تمامی نیازهای افغانستان را از طریق حمل و نقل هوایی تأمین كند. واشنگتن درعینحال نتوانسته وابستگی هند به نفت ایران را از میان بردارد؛ هرچند از عربستان خواسته و عربستان نیز قول داده نفت مورد نیاز هند را تأمین كند.
نویسنده مقاله درباره نگاه پاكستان به همكاری سهجانبه ایران، هند و افغانستان میافزاید: متأسفانه منافع پاكستان نیز از شكلگیری این جرگه جدید به خطر افتاده است. پاكستان در رقابت با طرح دولت ایران برای گسترش بندر چابهار، بندر گوادر را با كمك چینیها توسعه داده است. اما روابط كابل و اسلامآباد به علت نگرانی حامد كرزای از حمایت دوباره پاكستان از طالبان بعنوان ابزاری برای پیشبرد سیاستهای خود در افغانستان تیره شده است.
یادآوری این نكته لازم است كه دولت وقت افغانستان تشكیل كشور و دولت پاكستان در سال 1947 میلادی را به رسمیت نشناخت. افغانستان و پاكستان با یكدیگر اختلاف مرزی دیرینه دارند. از آنجایی كه در سال 1893 میلادی مرزی بین افغانستان و هند تحت مستعمره انگلیس كشیده شد كه خط دوراند نام دارد و كرزای از آن به عنوان خط نفرت یاد میكند. بیزاری دولت افغانستان از پاكستان به علت حمایت این كشور از طالبان سبب شده است تا كابل به سمت ایران و هند كه هر دو روابطی خصمانه با طالبان دارند گرایش پیدا كند. پاكستان همواره چنین احساس كرده که هند تلاش میكند با برقراری روابط دوستانه با افغانستان این كشور را به محاصره خود درآورد. این دشمنی فزآینده سبب شده تا شكلگیری روابط سیاسی منطقی در این منطقه از جهان ناممكن شود. اطمینان نداشتن هند به پاكستان موجب شد تا خط لوله گاز ایران به هند از طریق خاك پاكستان به تدریج به بوته فراموشی سپرده شود.
اهداف ضد و نقیض آمریكا در این منطقه از جهان به سست شدن بنیان خط مشی آمریكا انجامیده است. آمریكا میخواهد صلح و ثبات را برای افغانستان به ارمغان آورد، اما بدون كنار آمدن با هند و ایران و همچنین پاكستان نمیتواند به این خواست خود جامه عمل بپوشاند. واشنگتن میخواهد ایران را منزوی كند، اما به علت وحشت از فروپاشی اقتصادی افغانستان نمیتواند ایران را كاملا منزوی كند.
در صورت پایان یافتن قدرت نماییهای آمریكا در این منطقه میتوان با اتخاذ تدابیری تنشها را كاهش و میزان تكیه و وابستگی ملتهای این منطقه به یكدیگر را گسترش داد. ایران و هند میتوانند با ایجاد اعتماد و حسن نیت از طریق اجرای طرحهای كوچك، روابط خود را با پاكستان گسترش دهند و سپس مناسبات سه جانبه خود را به تدریج توسعه دهند. دیدار سه جانبه زمامداران هند، افغانستان و ایران در حاشیه نشست سران جنبش غیرمتعهدها در تهران میتواند به برداشتن گامی كوچك در جهت اتحاد در جنوب آسیا منجر شود. چنین تحولی میتواند به سیاستهای جنگطلبانه در این منطقه پایان دهد.