
مارین نیوز – گروه ژئوپلیتیک و امنیت دریا - قانون موسوم به «بزرگ و زیبا» که بهتازگی در کنگره آمریکا به تصویب رسید، یکی از مهمترین و پرمناقشهترین لوایح اقتصادی دولت ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوریاش به شمار میرود. این قانون در حالی تصویب شد که جمهوریخواهان تنها با برتری حداقلی در مجلس سنا حضور داشتند، و در نهایت، با دخالت مستقیم معاون رئیسجمهور، رأی سرنوشتساز نهایی اخذ شد. این روند نشان میدهد که تصویب این لایحه، نه نتیجهی یک اجماع ملی یا اقتصادی، بلکه حاصل چانهزنی سخت سیاسی در فضایی بهشدت قطبیشده بوده است.
پیامدهای این اقدام، صرفاً محدود به ساختار بودجهای دولت نیست. بلکه واکنش منفی برخی از بزرگترین شرکتهای فناوری ایالات متحده – از جمله ایلان ماسک و مجموعههای مرتبط با او – نشاندهندهی آغاز یک رویارویی مستقیم میان بخش خصوصی نخبگانی و سیاستهای کاخ سفید است.
ساختار اقتصادی قانون:
این قانون با هدف کاهش گسترده مالیاتها برای شرکتهای بزرگ، سرمایهگذاران و اقشار ثروتمند تدوین شده است. اما در سوی دیگر، بودجه نظامی و امنیت داخلی آمریکا بهشکل قابل توجهی افزایش یافته و در عین حال، بخشهایی از حمایتهای اجتماعی، بهویژه در حوزه بهداشت عمومی و محیط زیست، بهشدت کاهش یافته است.
ترکیب این عوامل، علاوه بر ایجاد نارضایتی شدید اجتماعی در داخل آمریکا، دولت فدرال را با کسری بودجه ساختاری بیسابقهای مواجه کرده است.
برای جبران این کسری بودجه، کاخ سفید چارهای جز جذب منابع مالی خارجی ندارد که عمدتاً از طریق:
• فروش تسلیحات پیشرفته،
• صادرات فناوری و خدمات نظامی-صنعتی،
• و انعقاد قراردادهای چندتریلیوندلاری با دولتهای ثروتمند خاورمیانه صورت میگیرد.
سفر راهبردی ترامپ به خاورمیانه:
این هدف، همان چیزی بود که ترامپ در نخستین سفر خارجی دوره دوم خود به خاورمیانه دنبال کرد. در این سفر، با همراهی شرکتهای بزرگ آمریکایی در حوزه انرژی، تسلیحات، هوافضا و فناوری، به عربستان، امارات و قطر رفت و مجموعهای از قراردادهای بیسابقه، به ارزش بیش از ۳ تریلیون دلار را به امضا رساند.
اما تحقق این قراردادها تنها در شرایط ثبات منطقهای و پرهیز از جنگ گسترده ممکن است. دولتهای عربی بهروشنی اعلام کردهاند که تعهدات اقتصادی در این سطح، تنها در سایه صلح پایدار خاورمیانه قابل اجراست.
ایران و سیاست بازدارندگی در نظم جدید
جنگ ۱۲روزه اخیر میان ایران، آمریکا و اسرائیل، بار دیگر این واقعیت را آشکار کرد که هرگونه درگیری نظامی با ایران، نهتنها مخاطرهآمیز است، بلکه بهسرعت منافع اقتصادی غرب در منطقه را تهدید میکند، از حمله به پایگاههای حساس (مانند العدید در قطر) گرفته تا اختلال در جریان انرژی و تشدید بحرانهای سیاسی.
در نتیجه، کاخ سفید گزینه بازدارندگی را بهجای درگیری مستقیم ترجیح داده است. تمرکز فعلی بر مهار بحران غزه، بخشی از همین راهبرد است.
فرصت تاریخی ایران: از تابآوری به اقتدار
در فضای نوین منطقهای و بینالمللی، ایران در موقعیتی ممتاز قرار گرفته است. کشوری که طی سالهای گذشته، در برابر جنگ ترکیبی، فشارهای اقتصادی، و تهدیدات مستمر منطقهای و فرامنطقهای ایستادگی کرده، اکنون این ظرفیت را دارد که از مرحلهی بقا، وارد مرحلهی ساخت قدرت و اقتدار ملی شود.
استقبال چین از ثبات در خاورمیانه ـ بهدلیل نیاز راهبردی به تأمین پایدار انرژی ـ در کنار تضعیف لابی صهیونیستی بر اثر فروپاشی زیرساختهای اقتصادی-امنیتی اسرائیل و افزایش فشار جهانی برای پایان دادن به جنگ غزه، مجموعاً به عوامل مؤثری در کاهش تهدیدات ساختاری علیه ایران بدل شدهاند.
اگر نظام تصمیمگیری در کشور با انسجام درونی، دیپلماسی هوشمند و برنامهریزی توسعهمحور همراه باشد، ایران میتواند:
• از سرمایه اجتماعیِ تابآوری، قدرت سیاسی و اقتصادی بسازد؛
• در شکلگیری نظم جدید منطقهای نقشی فعال و محوری ایفا کند؛
• و به الگویی بومی برای توسعه پایدار در جهان اسلام و منطقه غرب آسیا تبدیل شود.
نتیجهگیری
قانون مالیاتی جدید کاخ سفید، بدون تأمین منابع مالی خارجی و حفظ ثبات در خاورمیانه، پایداری اقتصادی نخواهد داشت. از همین رو، ایالات متحده ناگزیر است از تشدید درگیریها در منطقه، بهویژه با ایران، پرهیز کند و بر مهار بحرانهای جاری مانند غزه متمرکز بماند.
در این شرایط، ایران با حفظ بازدارندگی هوشمندانه، میتواند از یک جامعهی صرفاً تابآور، به ملت مقتدر توسعهساز گذار یابد. این مسیر، هم به تعادل منطقهای خدمت خواهد کرد و هم به ارتقای موقعیت ملی در نظم نوظهور جهانی.
در همین حال، دشمن متجاوزگر که در شرایط کنونی توان و جرأت اقدام نظامی مستقیم را ندارد، تمرکز خود را بر جنگ روانی، عملیات رسانهای و القای فضای تهدید و بیثباتی قرار داده است؛ راهبردی که هدف آن جلوگیری از تبدیل ظرفیت تابآوری ملت ایران به قدرت سازنده و پیشبرنده است.
در نتیجه، اکنون برای ایران فرصتی تاریخی فراهم شده تا از موقعیت ژئوپلیتیکی خود برای ساختن آیندهای مقتدرانه، باثبات و توسعهمحور بهرهبرداری کند. این فرصت تاریخی، در صورت همراهی با انسجام راهبردی در داخل، میتواند ایران را از کنشپذیری در برابر نظم جهانی به یکی از بازیگران مؤثر آن بدل سازد./