راه کار مشخص است، بهترین و راحت ترین گزینه برای زدودن چهره خشکی از کشور و تبدیل کردن آن به یک کشور دریایی با اقتصاد دریایی، تعویض مدیران خشکی با مدیران دریایی است. تعویض می تواند روح و جان دریایی به دولت سیزدهم بدهد تا بتواند از خشکی به سمت دریا پارو بزند؛ زیرا پارو زدن از خشکی به سمت دریا کار بس دشوار و سنگینی است.
به گزارش مارین نیوز، با مداقه در برنامه هفتم توسعه که قرار است در پنج سال آینده، مسیر توسعه اقتصادی را مشخص کند، به نظر می رسد که دولت سیزدهم با شهامت کامل به سوی اقتصاد دریامحور روی خواهد آورد و انتظار هم چنین است که اگر قرار باشد برنامه هفتم توسعه شروع و اجرایی شود، چنین رویکرد موفق و پیروزی از دولت رئیسی انتظار داشته باشیم. چند نکته موید این انتظار است:
اول: بند ۹ و ۱۰ برنامه هفتم توسعه
طبق بندهای ۹ و ۱۰، توسعه ایران رنگ و بوی دریایی دارد. هم در بحث فعالیت های بزرگ و اثرگذار و هم در جهت گرایش به اقتصاد دریا، مسیر روشنی ترسیم شده است و دولت سیزدهم را مکلف و موظف می کند که به سمت دریا حرکت کند.
دوم: تجربه جهانی
جهان پیشرفته ثابت کرده است که مسیر اصلی توسعه ازسمت دریا می گذرد. به طور کلی ما هیچ کشور پیشرفته ای در جهان نداریم که در خشکی محصور شده باشد. کشور محصور شده در خشکی، تحرک ندارد و در ایستایی کامل به سر می برد. اقتصادش از ثبات برخوردار نیست و به شدت وابسته به سایر کشورهاست و البته، هزینه های حفظ اقتصادش به شدت بالاست؛ زیرا حداقل این است که از ترانزیت دریایی به عنوان ارزان ترین ترانزیت ممکن برخوردار نیست.در مقابل، همه کشورهای پیشرفته بدون استثنا به دریا راه دارند و اقتصاد و آبادانی خود را دریا محور کرده اند.
سوم: یک تجربه تاریخی
برنامه توسعه کره جنوبی، پنج سال بعد از ایران آغاز شد. ایران در ۱۳۴۰ اولین برنامه توسعه خود را تنظیم و شروع به کار کرد، و کره جنوبی از ۱۳۴۵ تازه شروع کرد. با این توضیح که در ۱۳۴۰ ایران یک کشور کامل بود و آبادانی در آن رواج داشت؛ در حالی که کره جنوبی مجموعه ای از روستاهای بزرگ و پراکنده بود. کره جنوبی از همان ابتدا روی اقتصاد دریا حساب باز کرد. کاری که ایران نکرد. و امروز می بینیم که توسعه اقتصادی کره جنوبی چقدر از ایران جلو افتاده است. تمرکز و تاکیدایران به خشکی باعث رکود شد و تمرکز و تاکید کره جنوبی به دریا باعث شتاب در توسعه.
و دلایل دیگر می توان پیش روی نهاد و بر اساس آن ها قضاوت کردکه ایران امروز راهی جز حرکت به سمت دریا ندارد و تیم تصمیم ساز و تصمیم گیر دولت سیزدهم باید در قایق توسعه به سمت دریا پارو بزنند که البته کار سختی است و دولت رئیسی برای عمل به مفاد برنامه هفتم توسعه موانع متعددی پیش روی خواهد داشت که به چند مورد اشاره می رود:
موانع دولت سیزدهم
برای دریایی شدن دولت سیزدهم به معنای واقعی کلمه و شروع فرآیندی که ما را به اقتصاد بزرگ و سبز و با ثبات می رساند، دولت سیزدهم موانع جدی پیش روی دارد که اگر همت عالی و تصمیم های انقلابی در کار نباشد،تمام آرزوهای دریایی برنامه هفتم رنگ خواهند باخت. به چند مانع اشاره می کنیم:
اول: مدیران خشکی
اغلب مدیران ارشد دولت سیزدهم خشکی گرا هستند و تصور و تصویر دقیقی از دریا ندارند. ذهن آنها طی سالیان سال به آن چه که هست، آغشته شده و دانش و تجربه ای از دریا و اقتصاد دریا ندارند. آن ها می دانند که اقتصاد دریایی چیست و چه اهمیتی در دنیای امروز دارد، اما دو ویژگی باعث می شود که به سمت دریا حرکت نکنند.نخست آن که دانستن با فهمیدن فرق دارد. دانسته ها مجموعه ای از داده ها و اطلاعات خام هستند؛ اما فهمیدن مجموعه ای از دانش و تجربه مستقیم است. این مدیران در باره اقتصاد دریا اطلاعات اولیه دارند که ناشی از داده ها و خبرها و کمی مطالعات است؛ اما فهم عملی که برآمدی از «باور به اقتصاد دریاست» در آن ها دیده نمی شود؛ به همین خاطر است که اطلاعات اولیه از مغز به دست نمی رسد و مسیر اقتصاددریا طی نخواهد شد. برای عمل به دانسته ها، باورنیاز است. برای تصمیم گیری و شروع حرکت به سمت اقتصاد دریا، باور به بهبود شرایط از این اقدام نیاز است. علم می تواند اطلاعات و آگاهی اولیه را بدهد؛ اما نمی تواند باور حرکت را خلق کند. باورمندی از دانش می آید که فراتر از علم است. این است که اغلب مدیران، می دانند اما حرکت نمی کنند. می دانند اما باور ندارند. می دانند اما شهامت تصمیم گیری ندارند و همه این ها دو راه کار بیشتر ندارد: یا باید مدیران کنونی را بازآموزی کرد که کار بسیار سخت و زمان بری است و یا این که مدیران خشکی گرا را با مدیران دریاگرا عوض کرد. تعویض می تواند روح و جان دریایی به دولت سیزدهم بدهد تا بتواند از خشکی به سمت دریا پارو بزند؛ زیرا پارو زدن از خشکی به سمت دریا کار بس دشوار و سنگینی است.
دوم: تعهدات حزبی
نکته دیگر، تعهدات مدیران است. مجلسی ها هم همین طور. در بند تعهد هستند؛ تعهدانی که به حزب، گروه یا موکلان خود دارند. برای مثال، یک نماینده مجلس تلاش می کند که برای حوزه انتخابیه خود اقداماتی انجام دهد که در دور بعد هم امید به رای داشته باشد؛ از این رو، نه به سوی دریا و اقتصاد دریامحور، بلکه به سمت حوزه انتخابیه خود طناب می کشد. همین طور مدیران دولتی، سعی می کنند دو رفتار خاص از خود نشان دهند: یکی اجتناب آرام و دیگری گرایش به تعهدات حزبی و گروهی.در اجتناب آرام، مدیر سعی می کند تصمیم را دور بزند و تصمیم گیری در باره یک موضوع یا اجرای یک تصمیم را به بهانه های مختلف به آینده موکول کند. این را در دانش مدیریت می گویند اجتناب آرام. در این رفتار، مدیر سعی می کند زمان بکشد و طول عمر مدیریتی خود را اضافه کند و بیخودی خود را به دردسر نیندازد! در چنین نگرشی است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، مبحث «مدیران جهادی» و «اقدامات جهادی» را بازمی کند به درستی نشان می دهد که کارهای بزرگ ازمدیران بزرگ و حرکات سرنوشت ساز از مدیران جهادی بر می آید. دل به دریا زدن کار هر کسی نیست و هر کس که عنوان مدیر گرفت، لزوما شهامت لازم برای تصمیم گیری واقدام بزرگ را ندارد.به هر روی، گزینه تعویض می تواند پاروزنان تیم رئیسی را تقویت کند.
گرایش به تعهدات حزبی و گروهی هم در مدیران وجود دارد و این امری بدیهی است. این که مطامع گروه و حزب همواره بر مدیران عالی اثرگذاراست، نه حرف جدیدی است و نه مختص یک دولت خاص، از این رو، از موانع به شمار می رود مگر این که مطامع حزب از مسیر دریا تامین شود که البته این نیز عوارض خاص خودش را خواهد داشت. عنصر نظارت و تعریف دقیق سیستم(سامانه) می تواند از مانع را تا حد زیادی رفع کند.
تعویض بازیکنان دولتی
راه کار مشخص است. بهترین و راحت ترین گزینه برای زدودن چهره خشکی از کشور و تبدیل کردن آن به یک کشور دریایی با اقتصاد دریایی، تعویض مدیران خشکی با مدیران دریایی است. باید از مدیران دریایی استفاده کرد. مدیرانی که علم، دانش و تجربه دریامحور دارند و تصمیم گیری برای آن ها در باره حرکت و چگونگی حرکت به ممت دریا برای آن ها آسان است. مدیران دریایی که عمری با علم کلاسیک، دانش و تجربه عملی و فهم و درک مستقیم از دریا و اقتصاد دریا سرو کار داشته اند، از بحث در باره مسائل دریا لذت می برند و از نکات بحث دریایی متعجب و حیران نمی شوند. تصور کنید یک مدیر خشکی را با یک کاپیتان به یک سفر دریایی بفرستید؛ چه می شود؟ مدیر خشکی حیران فراز و فرود موج ها و عجایب طبیعت دریاست و در بهت و حیرت و هیجان به سر می برد؛ ولی کاپیتان با آرامش کامل، داردفکر می کند به عمق دریا. به دریاهای جدید. به کشف جدید از دریا. آن ازدریا می ترسد و این با دریا انس دارد. بدیهی است که این دو در پهنه دریا بسیار متفاوت خواهند بود و یکی مو می بیند و یکی پیچش مو. در یک کلام، انتخاب دولت سیزدهم با استناد به برنامه هفتم توسعه، انتخاب بین کویر و دریاست.