برای اتخاذ استراتژی جامع مبتنی بر رویکرد اقتدار محور و بازدارندگی مؤثر، لزوم توجه بیشتر به تأمین امنیت ملی از طریق تقویت توان دریایی، کاملاً احساس میشود.
مارین نیوز - در روند تحولات نوین راهبردی ـ امنیتی حاکم بر قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران ژئوپلتیک منطقه خلیج فارس به عنوان بخشی از این محیط راهبردی همواره در سطح تهدید ـ تنش قرار داشته است. برای اتخاذ استراتژی جامع مبتنی بر اقتدار محور و بازدارندگی مؤثر، لزوم توجه برای تأمین امنیت ملی از طریق تقویت توان دریایی را در این منطقه افزایش میدهد. نیروی دریایی ج.ا.ایران به عنوان یک نیروی راهبردی فرامنطقهای بدلیل تهدیدات مستمر همواره در وضعیت نیمه فعال و بعضاً فعال قرار دارد. توان بازدارندگی از طریق نیروی دریایی در منطقه خلیج فارس و در سطح فرامنطقهای خلیج عدن دارای ابعاد متفاوت تهدید، فرصت، بازدارندگی و گسترش توان امنیتسازی است.
در این گزارش به زوایای گوناگون حوزههای اثرگذاری همانند ژئوپلتیک به عنوان تهدید- فرصت، بازدارندگی متقابل دریاپایه، حوزه ژئواکونومیک (فرصت) و همچنین اعمال رهیافت سیاست های راهبردی خواهیم پرداخت.
1- سیاست راهبردی
الگوی رفتاری کشورها در حوزه تأمین امنیت و بقا در نظام آنارشیک، برخاسته از ایجاد توازن قدرت میان بازیگران است. به نظر می رسد منطقه خلیج فارس و بعضاً خلیج عدن از مهمترین محیط راهبردی ایران در برخورد با حوادث آینده باشد. بر همین مبنا قاعدهمندسازی رفتار راهبردی ـ عملیاتی در قبال وضعیت موجود و تلاش برای بازدارندگی، نوعی الگوی تحمیل قدرت بر بازیگران منطقه ای و از نظر تحلیل گران استراتژیک امری حیاتی خواهد بود.
نیروی دریایی ایران با دو نهاد سپاه و ارتش در کنار هم در منطقه خلیج فارس به عنوان یکی از قدرت های دریایی منطقه ای فعالیت می نماید. این نیرو (سپاه پاسداران) دارای دو منطقهی اصلی دریایی در منطقه خلیج فارس است: منطقهی یکم دریایی با پایگاه دریایی شهید باهنر واقع در بندرعباس و منطقهی دوم دریایی با پایگاه شهید محلاتی واقع در بوشهر. همچنین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پایگاههایی نیز در خلیج فارس، تنگه ی هرمز و بسیاری از کانالهای قابل کشتیرانی واقع در بین جزایر دارد.[1]
آنچه که اهمیت نیروی دریایی ایران را به عنوان یکی از بازوهای اجرایی راهبرد بازدارندگی پررنگ می سازد، حضور ناوگان دریایی آمریکا و نیز کنترل کانال اصلی انتقال انرژی جهان (تنگه ی هرمز) است. سابقه جنگ اول و دوم خلیج فارس و تجربیات ناشی از آن جنگ¬ها توجه ویژه نیروی دریایی ایران را برای تدوین سیاست راهبردی منسجم همراه با تقویت یگان های دریایی در ابعاد مختلف نیروی انسانی، تجهیزات دفاعی ـ تهاجمی مختص جنگ دریایی به همراه رصد و تحلیل اقدامات نیروهای رقیب حاضر در منطقه امری مهم ساخته است. ساخت انواع زیردریایی های نهنگ، طارق و قدیر، توسعه عملیاتهای دریایی، حضور در خلیج عدن و دریای سرخ در سال 2011 برای مبارزه با دزدان دریایی، حضور در دریای مدیترانه در سال 2012، حضور در آبهای چین و حضور یک زیردریایی ایرانی در دسامبر 2013 در سواحل هند [2] همگی نشان از اعمال سیاست های راهبردی نیروی دریایی ج.ا.ایران دارد.
تردّد سالانه بیش از 65 هزار کشتی حامل کالاهای صادراتی و وارداتی از خلیج عدن، [3] حضور بیشتر در دریای مدیترانه در صورت امکان و همکاری با برخی کشورهای حوزه دریای مدیترانه همانند سوریه و لبنان می تواند نوعی اقدامات پیشگیرانه در برابر تحرکات و تهدیدهای رژیم صهیونیستی و در واقع افزایش عمق استراتژیک دریایی ایران باشد.
بنابراین تجارب گذشته، حوادث پیش رو و احتمالات آینده باید تعیینکننده سطح راهبردی نیروی دریایی ایران در مناطق یاد شده باشد. تدوین سیاستهای هماهنگ، منسجم، واکنش سریع و قاطعانه، برخورداری از تجهیزات نظامی دریایی بر اساس فناوریهای نوین موجود چه در حوزه خرید و چه در حوزه ساخت و بومیسازی تجهیزات باید در اهمیت ویژه قرار داشته باشد.
2- تهدیدها
1-2 ژئوپلتیک
در حوزه ژئوپلتیک دو منطقه خلیج فارس و عدن شرایط یکسانی ندارند. در منطقه خلیج فارس برخی تهدیدات ناشی از شرایط ژئوپلتیکی برای نیروی دریایی عبارت خواهند بود از:
الف) دسترسی به آبهای آزاد: از یک طرف شرایط ویژه خلیج فارس و خصوصاً تنگه هرمز بدلیل وضعیت سیاسی ـ اقتصادی بین المللی و از طرفی حضور ناوگان دریایی برخی قدرتها بالأخص ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین (آمریکا در قطر، عربستان سعودی، کویت، امارات و عمان 21 پایگاه نظامی در اختیار دارد) شرایط حداکثری حضور کشورهای ذینفع را امکان ساخته است بنابراین ژئوپلتیک خلیج فارس بدلیل در دسترس بودن به آبهای آزاد بینالمللی زمینهساز رفت و آمد و توقف ناوگان دریایی برخی کشورها است؛ بدین ترتیب این ویژگی بر اساس رهیافت امنیتی همواره به عنوان مبنای تهدیدِ مستمر وجود خواهد داشت.
ب) طولانی بودن خط ساحلی مرزی: طول مرزهای ساحلی جنوب کشور 784 کیلومتر در دریای عمان و 1٫259 کیلومتر در خلیج فارس است. گستردگی خط ساحلی توجه بیشتر حفاظت از مرز و تأمین امنیت آن از طریق فعالیت نیروهای دریایی به همراه امکانات مجهز را بیشتر می نماید. این مسئله علاوه بر نشان دادن اهمیت نوار ساحلی بر مسئله مهمتر چگونگی مواجه با تهاجمات احتمالی آینده در این منطقه حکایت دارد. طولانی بودن این نوار مشکلات تأمین امنیت و کنترل را رقم می زند. در این ارتباط میتوان به گفتههای تحلیل گران آمریکایی توجه نمود که اظهار می دارند: هرچند که ساحل شمالی خلیج فارس یک خط ساحلی پیچیده و طولانی است، قابلیتهای موشکی و هوایی و تصویربرداری مدرن این امکان را فراهم میسازند که امکان تخریب زیاد در طول خط ساحلی طولانی را با حمله به مراکز پشتیبانی برای نیروهای قدرتمند (آمریکا) امکان پذیر سازند.[4]
هرچند این تحلیل از نگاه متفاوت رقیب ارائه میگردد و ایران با ابتکاراتی نظیر استقرار پایگاههای دائم و سیار موشکی در مناطق کوهستانی و ساحلی نوار مربوطه، سیستم توپخانه ای قوی، استفاده از قایق های تندرو، مینگذاری و … سعی در دفع حملات خواهد داشت لکن تهیه اصول جنگی خاص برای نوار ساحلی مذبور از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در واقع اصلی ترین مسیر برخورد احتمالی با تحولات آینده خواهد بود.
خلیج عدن یکی از بزرگترین راههای آبی دنیا است که بیش از یک سوم تجارت جهانی در این منطقه انجام میشود. حدود ١٢ میلیون بشکه نفت خام کشورهای عضو اوپک و غیر اوپک از مسیر خلیج به قاره اروپا و آمریکا منتقل می شود.[5] این خلیج مسیر عبور انواع کشتی های تجاری ـ نظامی است که نفوذ و حضور در منطقه مذکور می تواند منجر به کنترل بر فعالیت ها و تحرکات دریایی و امنیتی عبور کنندگان از این منطقه باشد، گستردگی عبور ناوگان تجاری ـ نظامی از این گذرگاه در واقع می تواند به نوعی زمینه ساز برخورد و تهدید باشد بدین ترتیب حضور مستمر، رصد و کنترل تحولات مرتبط در این منطقه با استفاده از توان رزمی مناسب می تواند به افزایش شناخت و برخورد مطلوب در شرایط بحرانی با مهاجمان آینده باشد.
بنابراین در حوزه ژئوپلتیک توجه و اقدام مناسب برای مواجه با تهدیدات مرتبط در خلیج فارس، تنگه هرمز، سواحل جنوب غرب کشور و بعضاً خلیج عدن پیشگام ترین راهبرد برای مقابله با منازعات آینده توسط نیروی دریایی ایران خواهد بود.
2-2 الگوی رقابت تسلیحاتی
غرب آسیا بدلیل شرایط منحصر به فرد راهبردی ـ امنیتی، اقتصادی و اعتقادی خود از گذشته دور مستمراً پرتنش بوده است لذا در شرایط ویژه کنونی با شدت منازعات بین کشورهای منطقه لزوم گسترش بازدارندگی از طریق مجهز شدن به تسلیحات پیشرفته نظامی (در عرصه دریا) توسط کشورهای منطقه دنبال می شود. خرید تسلیحاتی کشورهایی همچون عربستان، امارات، قطر، بحرین، کویت و عمان که در مجموع از آمریکا 33 میلیارد دلار تجهیزات نظامی فقط در سال 2015 وارد کرده¬اند[6]- که بخش مهم آن مربوط به تجهیزات مرتبط با نیروی دریایی می باشد- حائز اهمیت است. حمایت آمریکا از کشورهای منطقه بنا به اهداف راهبرد کلان مهار ج.ا.ایران، فروش بیشتر تسلیحات و حضور دائم توجیه می گردد. آنچنان که دیوید پترائوس فرمانده نیروی مرکزی آمریکا در سال 2010 در سخنرانی خود در موسسه مطالعات جنگ به حمایت از کشورهای منطقه خلیج فارس پرداخته و نصب سامانه ضد موشکی جدید در منطقه خلیج فارس را اعلام می دارد.[7] بنابر آمارهای موجود در سالهای اخیر با توجه به وضعیت پرتنش در غرب آسیا تولید و به ویژه خرید تجهیزات نظامی صریحاً به مسابقه تسلیحاتی بین کشورهای منطقه تبدیل شده است.
بدین ترتیب اصلیترین عامل تشدید تنشها و بهرهبردار واقعی از مسابقه تسلیحاتی بین کشورهای منطقه ایالات متحده آمریکاست. انجام رزمایشهای مشترک با کشورهای منطقه، ایجاد سپر دفاع موشکی با همکاری و بعضاً هزینه خود کشورها، فروش پرحجم تجهیزات نظامی که مجموعه عوامل مذکور در پی محدودسازی نفوذ منطقه ای ایران می باشد.[8]
از طرفی ایران، هم در پی تلاش برای کاهش تنش از طریق دیپلماسی هوشمندانه است و هم با توجه به محدودیت های ناشی از تحریم بینالمللی در جهت بومیسازی ساخت تجهیزات دریایی همانند ناو جماران، ناوچه خلیج فارس، زیردریایی نهنگ، طارق و دیگر تجهیزات برای تأمین امنیت خود تلاش می نماید.
بنابراین تشدید رقابت تسلیحاتی در منطقه خلیج فارس که ناشی از رویکرد پارادایمهای غیرواقعی کشورهای منطقه بر اساس سیاستهای سنتی توازن قدرت و تحریک و بسترسازی کشورهایی همانند آمریکا، انگلیس، فرانسه و سایر کشورهای تولیدکننده تسلیحات برای بحرانسازی در منطقه است عنصری بسیار نگرانکننده برای منطقه خواهد بود که ایران باید علاوه بر ایجاد بازدارندگی تجهیزات ـ تسلیحاتی در حوزه دریایی بر عنصر دیپلماسی هوشمندانه برای مدیریت بهتر بحران منطقه تلاش بسیار نماید.
3- قابلیت ها
1-3 ژئوپلتیک
تنگه هرمز به عنوان گلوگاه انرژی جهان و جغرافیای ویژه آن مجموعه شرایطی را ایجاد می¬نماید که برای مقابله با تهدیدات آینده در عرصه نبرد دریایی میتوانند فرصتساز نیز باشند. در این ارتباط داشتن توان دریایی تأثیرگذار با تجهیزات دفاعی و حتی تهاجمی بازدارنده که اقتصاد و سیاست بینالملل را متأثر میسازد به نوعی تضمینکننده اهداف و منافع ملی کشور به حساب میآید.
پرواضح است که یکی از عناصر اقتدار ایران قرارگیری در موقعیت جغرافیایی فعلی در منطقه خلیج فارس است. حوزه ژئوپلتیکی خلیج فارس شامل ایران و هفت کشور امارات متحده عربی، بحرین، عربستان سعودی، عمان، قطر، کویت و یمن است. اهمیت راهبردی خلیج فارس بدون بررسی مسائل تنگه هرمز کامل نخواهد بود؛ زیرا بهعنوان ورودی خلیج فارس تأثیر ویژهای بر حوادث منطقه دارد. این تنگه به طول حدود 158 کیلومتر و عرض حداقل 56 و حداکثر 180 کیلومتر و عمق 115 متر یکی از راهبردیترین گذرگاههای جهان به شمار میآید که خلیج فارس را به دریاهای آزاد و خطوط کشتیرانی بینالمللی پیوند می دهد.[9]
مرز دریایی ایران در خلیج فارس حدود 1290 کیلومتر است؛ بنابراین کنترل، تدوین اصولی برای افزایش توان دریایی در ابعاد مختلف در این منطقه بدلیل شاهراه انرژی جهان و همچنین نقطه پرتنش میان بازیگران منطقهای و بینالمللی از مباحث کلیدی مطروحه در بررسیهای کلان استراتژیک امنیتی ـ نظامی کشور خواهد بود.
کنترل بر خلیج فارس توسط ایران می تواند در واقع کنترل نبض اقتصاد بینالمللی باشد، این مسئله زمانی می تواند به مرحله عملیاتی برسد که ایران توانایی تسلط بر منطقه مذکور را از طریق قدرت نیروی دریایی خود (همراه با سایر نیروهای هوایی، آفندی و سیستمهای موشکی) داشته باشد. افزایش قدرت دریایی در حوزه تأثیرگذاری ژئوپلتیک به چند عامل بستگی دارد:
1- شناخت قابلیت ها و خلاء های موجود در جغرافیای منطقه و به ویژه مناطق حساس و کاربردی آن با رویکرد نظامی؛
2- تولید تجهیزات راهبردی مناسب بر اساس ژئوپلتیک منطقه (همانند تولید قایقهای کوچک تندرو موشکی) با واکنش سریع و انعطافپذیر؛
3- رصد نقاط ضعف ناوگان دریایی و تجهیزات راهبردی نیروهای حاضر در منطقه.
مجموع عوامل ذکر شده به عنوان بخشی از قابلیت های حوزه ژئوپلتیک برای توان دریایی ایران می تواند باشد.
بنابراین شناخت و بهرهبرداری از ژئوپلتیک منطقه خلیج فارس و برنامهریزی برای افزایش قدرت دریایی کشور نهتنها مسئلهای راهبردی است بلکه در آینده مقوله بازدارندگی، دفاع، حمله و در نهایت پیروزی از آن قدرتی خواهد بود که بتواند از تمامی قابلیتهای این حوزه برای کسب قدرت استفاده نماید.
2-3 ژئواکونومیک
عبور تقریباً 17 میلیون بشکه نفت خام از تنگه هرمز به معنای عبور 40 درصد از نفت عبوری از دریا و 20 درصد از کل نفت دنیا از این آبراهه استراتژیک می باشد. در واقع بر اساس آمارهای موجود حداقل 88 درصد نفت عربستان، 90 درصد نفت ایران، 98 درصد نفت عراق، 99 درصد نفت امارات و 100 درصد نفت کشورهای کویت و قطر از تنگه هرمز عبور میکند که در مجموع میتوان گفت 90 درصد صادرات نفت تولیدکنندگان خلیج فارس از این مسیر عبور میکند.[10]
از طرفی عواملی همچون صدور تمامی نفت کشور از تنگه هرمز، تجارت بیش از 80 درصد کشور از این منطقه، سرمایهگذاریهای ایران در بنادر، وجود صنایع بزرگ همانند فولاد، کشتیسازی و نیروگاه هستهای در سواحل خلیج فارس [11] بر اهمیت ژئواکونومیکی منطقه میافزاید. بر این اساس جایگاه قدرت دریایی ایران را به عنوان قدرت برتر منطقهای و بعضاً تأمینکننده امنیت و پشتیبانی از کشتیها و شناورهای عبوری در سطحی از قدرت قرار خواهد داد که میتواند با واپایش تحرکات سطحی و زیرسطحی اشراف کامل بر تمامی تحرکات صورت گرفته در منطقه را کنترل نماید.
بنابراین در رهیافت اقتصادی مبتنی بر عملکرد و اثرگذاری نیروی دریایی، با تأمین امنیت و امنسازی مسیر در شرایط عادی، حمایت از کشتیها در شرایط تنش و درگیری و برخورد قاطع با هر نوع اقدامات ضد امنیتی بر تحولات منطقه و بر اساس اهداف ملی خود می¬توان اثرگذار بود.
3-3 بازدارندگی دریاپایه
اصل اساسی تقویت قوای نظامی تولید بازدارندگی است. جایگاه ایران در ژئوپلتیک خلیج فارس و همچنین حوزه نفوذ برای بازدارندگی بیشتر در خلیج عدن تقویت همهجانبه نیروی دریایی است. برخورداری از قایقهای تندرو تهاجمی، گشتزنی و مینریز، زیردریاییها و شناورهای کوچک و کشتی آبی ـ خاکی همگی در پی تولید بازدارندگی در این زمینه است.
یکی از راهبردهای اصلی نیروهای مسلح ایران لزوم تقویت قدرت دریاپایه می¬باشد. کنترل نوار ساحلی، کنترل بر جزایر خلیج فارس، تأمین امنیت ساحلنشینان و ماهیگیران، خنثیسازی تهدیدات فرامرزی در منطقه، رصد تهدیدات و تحرکات سطح و زیرسطحی، رسیدن به سطحی از توانایی برای مقابله با تهدیدات دائم و ایجاد عمق استراتژیک بیشتر در منطقه خلیج فارس و عدن برای مقابله با تهدیدات احتمالی مجموعهای از شاخصهای پیشبرد و تقویت ناوگان نیروی دریایی ایران است.
یکی از اصول ایجاد بازدارندگی دریا پایه دستیابی به فناوریهایی است که در تولید، ساخت و کاربرد تجهیزات نظامی دریایی کاربرد دارند، فناوریهایی همانند سیستمهای سونار برای مخفی شدن زیردریاییها، سامانههای کاهش صوت، سیستمهای ناوبری الکترونیکی و تولید تجهیزاتی نظیر ساخت سازههای فراساحلی، ساخت ناوهای هواپیمابر، زیردریاییهای بزرگ با ماندگاری طولانی در دریا، کشتیهای ضدرادار، ناوشکنهای مجهز برای جنگ الکترونیک و موشکهای هدایتشونده، مجموعه این محصولات تضمینکننده برتری کشورها در دریا خواهند بود.
بنابراین بازدارندگی دریاپایه در شرایط کنونی نوعی از بازدارندگی محسوب میشود که مبنای آن بر تحقیقات و توسعه، سیستم ناوبری کارا و غیرقابل نفوذ، سیستم فرماندهی و کنترل هماهنگ و منسجم، برخورداری از تجهیزات مناسب دفاع ـ تهاجم، قابلیت مدیریت هدفمند در شرایط بحرانی و در نهایت تولید قدرت جامع در حوزه عملیاتی خود برای دفاع از منافع و امنیت کشور است.
4- مقایسه توان دریایی کشورهای منطقه
عمدتاً یکی از روشهای تعیین قدرت نظامی و ملی کشورها برآورد کمّی تجهیزات و نیروی انسانی نظامی آنهاست. غالباً شناسایی کمی قابلیت نیروها و تجهیزات دریایی کشورها بر اساس اعلام رسمی نهادهای مربوطه و یا از طریق نهادهای اطلاعاتی ـ امنیتی سایر کشورها بروز می یابد. در اینجا نیز قصد داریم به میزان تجهیزات قابلدسترس کشورهای منطقه و همچنین هند و پاکستان در حوزه قدرت دریایی بپردازیم. لازم به ذکر است این اطلاعات در قابل یک جدول تفصیلی و از اینجا قابل دریافت است.[12]
جمعبندی
استفاده از قابلیتهای ژئوپلتیکی، نیروی انسانی، قابلیتهای تجهیزاتی نیروی دریایی ایران زمینهساز بازدارندگی در مقابل دیگر قدرتها در منطقه مانع تعرض به منافع و قلمرو سرزمینی کشور خواهند شد. تقویت نیروی دریایی از طریق توسعه فناوریهای دریاپایه در حوزه فرماندهی، کنترل و الکترونیک از یک طرف و برخورد هوشمندانه با تحولات منطقه با رویکرد بازدارنده، تأثیرگذار و به دور از تنشزایی نقش مسئولیتپذیری نیروی دریایی را برای تأثیرگذاری بر حوادث آینده تعیین می نماید، ضمن اینکه ایران برای برخورد با تهدیدات دریایی منطقه باید قابلیت واپایش هوشمند منطقه و تنگه هرمز را بهصورت مستمر و بههنگام دنبال نماید. برای این اقدام باید توسعه هواپیماهای بدون سرنشین، قایقهای پرنده و شناورهای سطحی و زیرسطحی را تقویت نماید.
منابع:
[1]. علی باقری دولتآبادی، «نقش عنصر بازدارندگی در راهبرد نظامی ایران»، مجله سیاست دفاعی، سال بیست و دوم، شماره 85، زمستان 1392، ص. 52٫
[2] . "Pasdar Gen. Hossein Salami: The World Has No Clear Assessment of the IRGC’s Power”(2008) [in Persian], Fars News Agency, July 6, 2008. Available online(www.farsnews.com/newstext.php?nn=8704160325).
[3] . مشعل، نشریه کارکنان صنعت نفت، دوره جدید، شماره 657، 31 شهریور 1392، تاریخ مشاهده 26 دی 1395٫ قابل مشاهده در: http://mashal.mop.ir/657/pdf/MAIN/MAIN%2009.pdf
[4] . دان پلش و مارتین باتچر، «جنگ با ایران: تحقیق در مورد سلاحهای کشتار جمعی خاورمیانه»، ترجمه، مسعود منزوی، تهران، موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی – مرکز آیندهپژوهی علوم و فناوری دفاعی، تهران، شهریور 1388،، ص.40٫
[5] . مشعل، نشریه کارکنان صنعت نفت، دوره جدید، شماره 657، 31 شهریور 1392، تاریخ مشاهده 26 دی 1395٫ قابل مشاهده در: http://mashal.mop.ir/657/pdf/MAIN/MAIN%2009.pdf
[6] . Clay Dillow, U.S. Sold $33 Billion in Weapons to Gulf Countries in the Last Year, Mar 29, 2016. Available At: http://fortune.com/2016/03/28/u-s-arms-sales-gulf/
[7] . DAVID E. SANGER and ERIC SCHMITT, U.S. Speeding Up Missile Defenses in Persian Gulf, JAN. 30, 2010, The New York Times, http://www.nytimes.com/2010/01/31/world/middleeast/31missile.html
[8] . یوسف کریمی، «بررسی عوامل بازدارنده آمریکا در تعرض به منافع امنیتی ج. ا. ایران در خلیج فارس در سه دهه گذشته در بعد نیروی دریایی»، فصلنامه راهبرد دفاعی، تابستان 1393، سال دوازدهم، شماره 46، صص 46 تا 48٫
[9] . عبدالله رفیعی، «بازنگری جایگاه استراتژیک خلیج فارس و جزایر ایرانی»، روزنامه ابرار، 20/09/1381٫ ص. 1٫
[10] . آقازاده، «اقتصاد دنیا در دست تنگه هرمز»، موسسه مطالعات ژئوپلتیک، استراتژیک، تاریخ و جغرافیای خلیج فارس، تاریخ 26 دی 1395، قابل مشاهده در: http://www.persiangulfstudies.com/fa/index.asp?p=pages&id=695
[11] . حمید خوش آیند دولت آباد، «اهمیت خلیج فارس برای ایران چیست؟»، روزنامه مردم سالاری، 27/12/1394، تاریخ مشاهده 26/10/1395،http://jaygahvaahammiatdaryahayeiran.persianblog.ir/post/2/
[12] . منابع استفاده شده برای جدول مذکور از کتاب؛ «اطلاعات نظامی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا»، تألیف موسسه بینالمللی مطالعات راهبردی (IISS)، ترجمه، مسعود منزوی، موسسه آموزشی تحقیقاتی صنایع دفاعی – مرکز آیندهپژوهی علوم و فناوری دفاعی، دی 1389، صص. 4 تا 191، اخذ شده است. ضمن اینکه اطلاعات مربوط به کشورهای هند و پاکستان از پایگاه اینترنتی globalsecurity می باشد.