زمزمه هایی از کاربست «سامانه (سیستم) مدیریت کیفیت» در حوزه کشتیرانی شنیده می شود که خبر خوبی است اما با اما و اگرهایی همراه است.
به گزارش مارین نیوز، گویا انجمن کشتیرانی و خدمات وابسته ایران، برای استفاده رسمی از یکی از سیستم های کیفیت، برنامه ریزی کرده است. این خبر خوبی است، اما از نظرگاه ما با اما و اگرهایی همراه است و نمی دانیم تصمیم گیرندگان این انجمن، این نکات را مرور کرده اند یا نه؛ به هر روی، فرصتی مغتنم است که نکاتی چند درباره این خبر نگاشته و برخی ابعاد احتمالی آن را بشکافیم و در کارکرد نهایی این تصمیم، حدس هایی بزنیم:
در باره سیستم های کیفیت، کم و زیاد شنیده ایم و روند ظهور آن در ایران را می دانیم و نیزاز نتایج حاصله از گواهی نامه های صادره خبرهایی داریم؛ مجموع این آگاهی ها و خبرها، نشان از موفقیت سیستم های کیفی در ایران ندارد.
به طور کلی، هر سازوکاری که از دانش مدیریت برخاسته است، جایگاه خاصی برای اجرایی شدن نیاز دارد. صرف این که از تئوری های دانش مدیریت خبر داشته باشیم و علاقه مند باشیم که آن تئوری ها را به کار بگیریم، نه کفایت می کند و نه معنا می دهد. حتا گاهی نتیجه عکس می دهد.
مثال بسیار معروفی این نکته را روشن می کند؛ توجه بفرمایید:
وقتی سیستم های موسوم به «لیکرت» مطرح شد، بازتاب خوبی داشت و اندیشمندان مدیریت سعی کردند آن را به آزمون بگذارند. برای این آزمایش دو کارخانه شبیه به هم انتخاب کردند، یکی در کشور فرانسه و دیگری در یک کشور افریقایی.
پژوهشگران، سیستم چهارم لیکرت را در این دو کارخانه به کار بستند؛ نتیجه عجیب و جالب بود.
کارخانه ای که در فرانسه بود (کارخانه نساجی)، بعد از شش ماه به بالاترین رشد ممکن رسید. هم تولیدات افزایش یافتند، هم کیفیت محصولات بالا رفت، هم میزان زایعات به شدت کاهش یافت و هم رضایت کارکنان به اوج رسید.
اما کارخانه ای که در کشوری در افریقا (کارخانه نساجی) به عنوان پایلوت آزمایش قرار گرفته بود، بعد از سه ماه ورشکست شد! بدترین نکته این بود که طی سه ماه که دوره آزمایش شروع شده بود، هیچ یک از کارکنان به موقع سرکارشان حاضر نشده بودند!
این آزمایش به خوبی گویاست که تئوری های مدیریت یا سیستم های مدیریت کیفیت – و شبیه این ها- خود به خود دارای فضیلت کاری نیستند و لزوما برای هر جایی قابل استفاده نیستند و در نهایت، لزوما به کارآیی مورد انتظار نمی رسند. مانند این است که گندم را در کویر بکارید و انتظار داشته باشید رشد کند و محصول بدهد. یا به قول مولانا: جو بکاری و گندم بدروی!
قصه این آزمایش در همه جا صادق است. حکم می کند که : اگر بستر آماده نباشد، شما نمی توانید به موفقیت برسید. بدیهی است برای آن کارخانه نساجی در افریقا، باید سیستم شماره یک لیکرت را به کار بست. باید مدیریت علمی تیلور را حاکم کرد؛ زیرا پذیرش روش ها و رویه های دانش مدیریت به شدت به سطح فرهنگی افراد وابستگی مستقیم دارد.
بسیار خوب! توضیح بالا تا حد زیادی منظور را روشن کرد و اکنون می توان پرسید:
آیا سیستم مدیریت کیفیت در کشتیرانی کار می کند؟ آیا کارایی لازم را خواهد داشت؟ آیا این گواهی مدیریت کیفیت، مانند بخاری سازها نمی رود در یک قاب و پشت سر مدیر عامل قرار بگیرد؟
چرا فکر می کنیم سیستم مدیریت کیفیت لازم است؟ و چرا فکر می کنیم که در کشتیرانی ایران جواب می دهد؟ آیا فضای کاری در ایران به فرانسه شبیه است یا به افریقای مثال بالا؟
شک نباید کرد که بهتر است به این دست سوال ها پاسخ داد؛ زیرا درک مطلب و تصمیم دقیق بهتر است تا هزینه کردن و سپس کنار گذاشتن.
حداقل دو نکته مهم برای تشخیص کارکرد سیستم های کیفیت در کشتیرانی ایران اهمیت دارند:
اول: بخش بزرگی از کشتیرانی ایران در حوزه دولت است. می توان گفت که کشتیرانی ایران دولتی است و سهم بخش خصوصی بسیار کمتر است.
نکته این است که آیا اجرای سیستم های کیفیت در یک بخش دولتی غیرممکن است؟ شخصیت و ذات دولت، نمی تواند پذیرای یک سیستم کیفیت به معنی علمی آن باشد. این فقط برای ایران نیست؛ بلکه در تمامی دولت ها در تمامی جهان، دو عنصر مدیریتی، برچسب لای چسب است: یکی استراتژی و دیگری سیستم های کیفیت.
در یک نظام دولتی که شاکله و ویژگی های خود را دارد- به خصوص ویژگی عدم ثبات مدیریت- شاید نتوان انتظار تدوین استراتژی به روش علمی – مثلا به روش دیوید- داشت. چه بسا بسیاری از بخش های دولتی – حتا در سطح مدیران کل- از روی ناآگاهی و تحت تاثیر جو- اقدام به تدوین استراتژی برای بخش مدیریت خود کردند. طرحی نوشتند و مصوبه ای گرفتند و بودجه ای پرداخت کردند و صاحب استراتژی(راهبرد) مدون شدند و هیچ! یا مدیر عوض شد و مدیر جدید گفت این اقدامات بی فایده مدیر قبلی است و یا جو حاکم بر نظام دولتی اجازه اجرای راهبرد را نداد.
دیگری سیستم های کیفیت است که با توجه به مجموع قوانین و مقررات مشخص و معین در نظام های دولتی، معنایی برای سیستم کیفیت وجود خارجی ندارد. در فضای دولت این دستورالعمل ها و نظام نامه ها و قوانین داخلی و... این ها هستند که تعیین کننده اند.
اما در بخش خصوصی، موضوع کاملا متفاوت است. گویا دانش مدیریت اساسا بر پایه بخش خصوصی بنا نهاده شده است.
ثبات مدیریت و قدرت مانور مدیریت در بخش خصوصی دو شاخص مهم برای دانش مدیریت است؛ وگرنه مدیری که اول و آخرش را آیین نامه و دستورالعمل تعریف می کند که اصلا مدیر نیست. مدیریت نمی کند، بلکه مسئولیت می کند. به طور قطعی و کلی، نمی توان دو نفر را از بخش خصوصی و بخش دولتی را کنار هم قرار داد و به هر دو گفت مدیر. در بخش دولتی، مدیر فقط یک لفظ است نه معنی.
اما در بخش خصوصی، مدیر واقعا همان مدیر است. همان مدیری که در دانش مدیریت مورد بحث قرار می گیرد.
بنابراین، استقرار یک سیستم مدیریت کیفیت- فارغ از این که از چه مدل یا استانداردی پیروی کند- در بخش خصوصی کشتیرانی ایران ممکن است؛ اما شاید در بخش دولتی نه. حداقل بگویم در بخش دولتی جای ابهام و سوال دارد.
خلاصه این نکته در قالب یک سوال مطرح می کنم:
حال که بخش دولتی برای استفاده از یک سیستم مدیریت کیفیت عاجز است، اقدام در بخش خصوصی که بخش کوچکی از عرصه بزرگ کشتیرانی ایران است، اجرای چنین سیستمی ارزش دارد؟
نکته دوم:
نکته دیگری که بحث را کامل می کند این است:
بخش خصوصی مقوله کشتیرانی در ایران به طور کامل مستقل از بخش دولتی آن است. بخش دولتی هیچ اثر مستقیمی بر کشتیرانی در بخش خصوصی ندارد و بخش خصوصی می تواند با آسودگی و استقلال به کار خودش بپردازد؟
اگر چنین باشد و بخش خصوصی فارغ از بخش دولتی بتواند حرکت کند، می توان مدل مناسبی از مجموع مدل های مدیریت کیفیت (و یا کنترل کیفیت) انتخاب کرد و استانداردهای آن را بومی سازی کرده و به اجرا در آورد.
اما اگر تاثیر بخش دولتی بر بخش خصوصی زیاد است- که نگارنده این مهم را نمی داند- خواهم گفت که کار بی فایده خواهد بود. سامانه دولتی ها، مدیریت بردار و کیفیت بردار نیست. بهتر است سرمایه حرام نکنید.
به عنوان جمع بندی:
اگر دو بخش خصوصی و دولتی بتوانند کنار هم قرار بگیرند- که البته ظاهرا غیر ممکن به نظر می رسد- و هر دو از یک مدل و یک مجموعه استانداردهای کیفی استفاده کنند، بسیار کارساز و معنادار خواهد بود و در نتیجه می توان مسیر رشد کیفی در صنعت کشتیرانی ایران را اندازه گرفت.
به هر روی، باید منتظر مصاحبه ها و گزارش های انجمن کشتیرانی و خدمات وابسته ایران باشیم تا بدانیم:
اول: به طور دقیق منظورشان از کاربست سامانه کیفیت چیست؟ آیا مدیریت کیفیت است، کنترل کیفیت است، استفاده از یک مدل سرآمدی سازمان است، استفاده از استانداردهای ایزو است یا خودشان در صدد مدل سازی و استنانداردپردازی هستند؟
دوم: گستره استفاده از نظام کیفی مورد نظرشان تا کجاست؟ آیا فقط درون انجمن، یا برخی شرکت های عضو انجمن، یا همه اعضا و..
سوم: به بخش دولتی و آثار و اثر آن ها، همکاری یا عدم همکاری آن ها و به طور کلی به رقیب دولتی خود فکر کرده اند یا مستقل از آن ها عمل می کنند.
آن چه ما به دنبال آن هستیم جواب یک پرسش است:
آیا سیستم کیفیت در کشتیرانی ایران کار می کند؟