تازه های سایت
پربحث ترین اخبار
پربازدید ترین اخبار
کد خبر: ۳۹۳۷۱
تعداد بازدید: ۱۱۵
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۳

فشارافزایی پارس جنوبی: مسابقه‌ای حیاتی که ایران در آن عقب مانده است

تأخیر در اجرای پروژه فشارافزایی پارس جنوبی می‌تواند تا سال 1410 به از دست رفتن 100 میلیارد مترمکعب گاز و مهاجرت منابع به سمت قطر منجر شود. در حالی که قطر با سرمایه‌گذاری‌های کلان پیش می‌تازد، ایران با چالش‌های فنی و مدیریتی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

به گزارش مارین نیوز، میدان گازی پارس جنوبی، بزرگ‌ترین میدان گازی مشترک جهان بین ایران و قطر (معروف به گنبد شمالی)، با ذخیره‌ای بالغ بر 50 تریلیون مترمکعب، حدود 80 درصد انرژی ایران را تأمین می‌کند. بیش از 50 درصد چاه‌های این میدان اکنون در نیمه دوم عمر خود هستند و سالانه 10 درصد از تولید گاز آن‌ها کاهش می‌یابد. طبق اعلام شرکت ملی نفت ایران، افت طبیعی فشار مخزن از سال 1406 آغاز می‌شود و از سال 1408، میدان سالانه معادل 1.5 فاز تولیدی (42 میلیون مترمکعب در روز یا 15 میلیارد مترمکعب در سال) را از دست خواهد داد. این کاهش نه‌تنها ناترازی گاز کشور را تشدید می‌کند، بلکه خطر مهاجرت گاز به سمت قطر را افزایش می‌دهد، پدیده‌ای که مستقیماً منافع ملی را تهدید می‌کند.

 

فشارافزایی پارس جنوبی: مسابقه‌ای حیاتی که ایران در آن عقب مانده است

سبقت قطر در فشارافزایی: سرمایه‌گذاری کلان و فناوری پیشرفته

قطر با درک اهمیت میدان مشترک، گام‌های بلندی در پروژه فشارافزایی گنبد شمالی برداشته است. این کشور در سال‌های 2023 و 2024 قراردادهایی به ارزش 10 میلیارد دلار با شرکت‌های مک‌درموت و L&T امضا کرده و اخیراً قرارداد 20 میلیارد دلاری دیگری با زیمنس آلمان برای تأمین 32 توربوکمپرسور فوق‌پیشرفته منعقد کرده است. این تجهیزات، که برای اولین بار در پروژه‌های فراساحلی استفاده می‌شوند، همراه با زیرساخت‌های تولید برق، تولید گاز قطر را تا سال 2030 به 740 میلیون مترمکعب در روز خواهد رساند. این رقم فراتر از ظرفیت فعلی ایران است و با هدف افزایش صادرات LNG از 77 به 126 میلیون تن در سال هماهنگ شده است. قطر با همکاری غول‌های انرژی جهانی و سرمایه‌گذاری هوشمندانه، جایگاه خود را به‌عنوان رهبر بازار LNG تثبیت کرده است.

تأخیر ایران: چالش‌های فنی و ریسک‌های استراتژیک

ایران با بیش از چهار سال تأخیر نسبت به قطر، در اسفند 1403 وارد فاز اجرایی پروژه فشارافزایی پارس جنوبی شد. این پروژه، با ارزش 17 میلیارد دلار، به چهار پیمانکار داخلی واگذار شده و میدان به هفت ناحیه تقسیم شده است. در هر ناحیه، چهار سکو (دو سکوی کمپرسور، یک سکوی برق، و یک سکوی خدماتی) مستقر خواهد شد که در مجموع به 56 توربوکمپرسور دریایی نیاز دارند. اما تحریم‌ها و محدودیت‌های تکنولوژیک، تأمین این تجهیزات را دشوار کرده است. در حالی که قطر از فناوری‌های پیشرفته زیمنس و جنرال الکتریک بهره می‌برد، ایران مجبور به توسعه مستقل فناوری است، که ریسک تأخیر، عدم انطباق با استانداردهای جهانی، و افزایش هزینه‌های نگهداری را به همراه دارد.

تبعات تأخیر: از بحران انرژی تا مهاجرت گاز

کارشناسان هشدار می‌دهند که در صورت عدم اجرای به‌موقع پروژه فشارافزایی، ایران بین سال‌های 1406 تا 1410 حدود 100 میلیارد مترمکعب گاز از دست خواهد داد، معادل بیش از پنج سال مصرف گاز استان‌های تهران، اصفهان، و خراسان رضوی. ناترازی گاز، که در زمستان 1402 به 250 میلیون مترمکعب در روز رسید، ممکن است تا سال‌های آینده به 350 میلیون مترمکعب افزایش یابد. این کاهش تولید، صنایع گازبر، تولید برق، و پتروشیمی‌ها را تحت فشار قرار داده و می‌تواند به سهمیه‌بندی انرژی، افزایش قیمت‌ها، و کاهش اشتغال منجر شود. علاوه بر این، اختلاف فشار بین دو بخش میدان مشترک می‌تواند سالانه تا هفت میلیارد مترمکعب گاز را به سمت قطر هدایت کند، که به معنای از دست رفتن ثروت ملی است.

هزینه‌های جبران: سنگین‌تر از همیشه

حسین احمدزاده شهرودی، کارشناس اقتصادی، با اشاره به تبعات تأخیر می‌گوید: «هرچه اجرای پروژه‌های زیرساختی به تعویق بیفتد، هزینه‌ها به دلیل تورم داخلی و تغییرات بازار جهانی افزایش می‌یابد. تأخیر نه‌تنها درآمد را کاهش می‌دهد، بلکه هزینه‌های جبران را سنگین‌تر می‌کند.» وی همچنین هشدار می‌دهد که کاهش تولید گاز می‌تواند امنیت انرژی ایران را تهدید کند و فشار بر صنایع و اقتصاد را افزایش دهد. از منظر توسعه اقتصادی، این عقب‌ماندگی نشان‌دهنده ضعف در مدیریت منابع طبیعی و ناتوانی در تبدیل رانت انرژی به توسعه پایدار است. پارس جنوبی نه‌فقط یک میدان گازی، بلکه شاهرگ اقتصادی و ژئوپلیتیک ایران است.

ضرورت اقدام فوری

تعلل در تصمیم‌گیری و وابستگی به مذاکرات بین‌المللی، اجرای پروژه فشارافزایی را به تأخیر انداخته است. کارشناسان تأکید می‌کنند که دولت باید با نگاهی واقع‌بینانه و استفاده از ظرفیت‌های داخلی، این پروژه را در اولویت قرار دهد. ناتوانی در پیشبرد فشارافزایی می‌تواند به یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های استراتژیک ایران در حوزه انرژی تبدیل شود. برای جلوگیری از هزینه‌های جبران‌ناپذیر، زمان اقدام فوری فرا رسیده است.

 

ارسال نظر