مارین نیوز – گروه ژئوپلیتیک و امنیت دریا - در شرایط ژئوپلیتیکی کنونی، با وجود استمرار فشارهای چندلایه ادراکی نظام متجاوزگر بر ایران، توازن قدرت منطقهای به نفع ایران تغییر یافته است. جمهوری اسلامی ایران، با بهرهگیری هوشمندانه از توان بازدارندگی، اقدام قاطع و هدفمند در حمله به پایگاه العدید، حفظ نظم راهبردی در منطقه خلیج فارس را بهنمایش گذاشت. این اقدام نمادین اما قدرتمند، نقش بازدارندهای ایفا کرد و مانع از گسترش فوری تنشها شد.
در چنین شرایطی، ورود به سناریوی درگیری مستقیم دریایی، تنها در صورتی متصور است که ایران ناگزیر به بستن تنگه هرمز گردد؛ اقدامی که تنها در پاسخ به تهدیدی حیاتی و مستقیم علیه منافع ملی و امنیت راهبردی ایران قابلتحقق است.
در این میان، یکی از مهمترین مؤلفههای بازدارندگی ایران، توان هدفگیری دقیق اهداف شناور دشمن با اتکا به سامانههای موشکی پیشرفته و زیرساختهای پرتاب چندلایه است. حفظ و توسعه این مزیت، کلید اصلی کنترل معادلات قدرت در آبهای منطقهای است.
اهمیت حفظ برتری موشکی ایران در بازدارندگی دریایی
بازدارندگی مؤثر در برابر هرگونه حمله احتمالی دریایی آمریکا و متحدانش، در گرو حفظ و ارتقاء سه لایه حیاتی از قدرت موشکی ایران است:
1. سامانههای موشکی ساحلی دوربرد و متمرکز بر نقاط گلوگاهی چون تنگه هرمز.
2. پرتابگرهای متحرک از سکوهای کوچک دریایی (قایقهای تندرو و زیردریاییهای سبک).
3. پوشش اطلاعاتی-رزمی از طریق پهپادهای شناسایی و هجومی برای هدایت دقیق حملات.
برتری ایران در این حوزه نهتنها تهدید را از دریا دور میکند، بلکه آمریکا را به سمت مدیریت تنش بهجای تشدید آن سوق میدهد. هرگونه ضعف یا غفلت از توسعه این توانمندیها، فضای بازی برای دشمن را گسترش داده و هزینه بازدارندگی را افزایش میدهد.
آسیبپذیری شناورهای نظامی و لزوم اقدام پیشدستانه در بازدارندگی دریایی
در شرایط یک جنگ دریایی احتمالی با آمریکا و متحدانش، یکی از نقاط آسیبپذیر ایران، کشتیهای نظامی و پشتیبانی تغییرکاربرییافتهای است که بهجای ناوگان کلاسیک، بهمنظور جبران محدودیتهای صنعتی کشور مورد استفاده قرار گرفتهاند. این شناورها، با وجود نقش تاکتیکی مهم، به دلیل نداشتن حفاظت زرهی کافی، سرعت پایین، و ضعف در پنهانکاری، در برابر حملات هواپایه، پهپادی، یا موشکی دشمن، قابلیت بقا و مانور محدودی نسبت به کشتیهای رزمی تخصصی دارند.
نکته کلیدی آن است که در صورت بروز درگیری مستقیم با آمریکا و متحدانش، قابلیت مؤثر ناوگان سطحی ایران ـ اعم از شناورهای نظامی ارتش و سپاه یا کشتیهای تجاری تغییرکاربرییافته ـ بهشدت تابع شرایط تاکتیکی و برتری اطلاعاتی دشمن خواهد بود. هرچند کشتیهای پهپادبر و شناورهای تغییرکاربرییافته میتوانند در جنگ نامتقارن نقش مکمل ایفا کنند، اما در نبرد پرشدت، این شناورها در برابر سامانههای شناسایی و موشکهای نقطهزن دشمن آسیبپذیر بوده و بقای بلندمدت نخواهند داشت.
بنابراین، بازدارندگی مؤثر در دریا تنها از مسیر تمرکز راهبردی بر سکوهای پرتاب موشکی متنوع ـ شامل پایگاههای ساحلی، قایقهای تندرو، زیردریاییهای کوچک الکتریکی، و پهپادهای مسلح مستقر در خشکی ـ امکانپذیر است. این راهبرد، علاوه بر هدفگیری مؤثر شناورهای دشمن، حفاظت از زیرساختهای دریایی ایران را نیز ممکن میسازد.
از اینرو، حفظ این زیرساختها تنها با اقدامات پیشدستانه و برقآسا علیه پایگاههای شناور و هوایی دشمن در محدوده دریای عمان، خلیج فارس، و اقیانوس هند امکانپذیر خواهد بود. ایران باید با تکیه بر اطلاعات شناسایی و سامانههای هشدار سریع، توان هدفگیری دقیق علیه ناوهای هواپیمابر، ناوشکنها و پایگاههای متحرک دریایی دشمن را بهعنوان ستون اصلی دکترین دفاع دریایی خود تقویت کند.
در این چارچوب، اولویتهای راهبردی ایران برای بازدارندگی دریایی مؤثر عبارتند از: استقرار موشکهای کروز و بالستیک با قابلیت هدفگیری دریایی در عمق خاک کشور بهمنظور افزایش بُرد و امنیت سامانههای پرتاب؛ توسعه سکوهای پرتاب موشک از قایقهای تندرو و زیردریاییهای کوچک با قدرت تحرک و پنهانکاری بالا؛ و تجهیز یگانهای موشکی به سامانههای کنترل آتش لحظهای مبتنی بر دادههای پهپادی برای افزایش دقت در رهگیری اهداف متحرک. در کنار این اقدامات، راهحل واقعبینانه و کمهزینه برای حفظ شناورهای تغییرکاربرییافته نظامی در سناریوی درگیری، تخلیه فوری تجهیزات حیاتی آنها - از جمله پهپادها، سامانههای ارتباطی و مهمات - به پایگاههای زمینی امن در سواحل جنوبی کشور است. پس از آن، این شناورها باید یا در بنادر پراکنده با استتار ظاهری مستقر شوند، یا در نقش سکوی فریب، هدف کاذب راداری، و سکوی پشتیبانی متروکه بهکار گرفته شوند. چنین راهبردی، ضمن کاهش ریسک انهدام داراییهای ارزشمند، موجب انحراف تمرکز دشمن و افزایش عمق دفاعی در چارچوب نبرد نامتقارن میگردد، بدون نیاز به انتقال پرهزینه و پرریسک این شناورها به کشورهای ثالث.
نتیجه گیری
تحولات ژئوپلیتیکی اخیر و نمایش قدرت راهبردی ایران در منطقه، نشانگر شکلگیری موازنهای نوین در خلیج فارس است؛ موازنهای که دیگر صرفاً تابع اراده قدرتهای خارجی نیست، بلکه بر پایه توان دفاعی هدفمند و اقدام بازدارنده بومی بنا شده است. در چنین بستری، حفظ برتری موشکی ایران و توسعه سکوهای ضربتی متنوع، نه تنها پاسخی تکنیکی به تهدیدات احتمالی محسوب میشود، بلکه بیانگر تحول در جایگاه منطقهای جمهوری اسلامی است. در این چارچوب، تمرکز بر بازدارندگی دریایی، از یک واکنش نظامی صرف، به راهبردی برای مدیریت هوشمندانه تنشها و پیشگیری از درگیریهای پرهزینه در معادلات جدید منطقهای تبدیل شده است./