بعد از ۱۵۰ سال واماندگی دریایی و كشیدن بار ذهنی استعمار، مجمع تشخیص مصلحت نظام مقرر كرده است كه طرز فكر در تصمیم سازی و تصمیم گیری دریایی متحول شود.
به گزارش مارین نیوز، روزنامه اقتصاد سرآمد امروز در تیتر یک خود نوشته: ایران كشوری دریایی است؛ درست بر خلاف تصوراتی كه ایران را كشوری خشك میپندارند. این تصور را باید حاصل استعمار و استثمار دانست كه ۱۵۰ سال – از دوره قاجار تا امروز- بر سر فرهنگ ایرانیان سایه شوم گسترانده است. استعمار به قول مرحوم شریعتی میگوید: «اینجا نباش، هر جا میخواهی باش، چه به نماز، چه به شراب.»اینجا نبودن، جای درست نبودن و جایی كه مد نظر استعمار است نبودن، برای استثمار مهم است و دیگر مهم نیست كجا باشی. این كه تصور كنی كشوری خشك هستی و باید در دل كویر زندگی كنی و با كمآبی دست درگریبان باشی، مهم است و برای همین باید خیال كنی كه دریایی نیستی. شستشوی مغز فرهنگی یعنی همین. یعنی با وجود دریا در شمال و جنوب، به دل خشكی چنگ بزنی و تقریبا همه داشتهها و كارخانجات بزرگ خود را به دل كویر و خشكی بنشانی. درختانی كه بی آب در نهایت خشك خواهند شد.
۱۵۰سال استعمار برای استثمار
از دوره قاجار- كه منحطترین، ضعیفترین و بیارادهترین حكومت حاكم بر ایران بوده است- دور كردن ایرانیها از دریا به طور جدی آغاز شد. پیش از آن، اقتصاد دریا آن گونه نبود كه به طور جدی مد نظر قرار گیرد و در حد ظرفیت ممكن مورد بهرهبرداری قرار میگرفت. بعد از كشف نفت و توسعه اقتصاد دریا، استعمار با فهم عمیق از موضوع، تلاش كرد كه حكومت مركزی ایران را معطوف به خشكی كند و موفق هم شد.
در دوره پهلوی، نیمنگاهی به حوزه دریا شد؛ اما محدود و در حد و قواره نفت و گاز. باز هم كشور از دسترسی گسترده به اقتصاد آبی محروم ماند. در سال ۱۳۴۵ زمانی كه پهلوی دوم، برنامه توسعه اول ایران را آغاز كرد، كشوری مانند كرهجنوبی یك روستای بزرگ بود بدون هیچ برنامه توسعهای. این كشور در ۱۳۵۰ اولین برنامه توسعه خود را آغازید، یعنی دقیق ۵ سال بعد از ایران. اما امروز با بهرهبرداری كره جنوبی از اقتصاد دریا، سالها از هر نظر از ایران امروز جلو افتاده است. به خصوص در بخش صنعت و فرهنگ، به خوبی فاصله گرفته است.
این استعمار تا امروز ادامه دارد و همچنان باور به دریایی بودن در ما نهادینه نشده است. تا امروز ۱۵۰ سال ما از «گنچ پنهان» دور مانده و موفق به كشف و استخراج آن نشدهایم.
۱۳۷۸ سال شروع تفكر دریایی
مقام معظم رهبری در سال ۷۸، با ایراد سخنرانی نگاهها را به دریا معطوف كرد. سخنان و توصیهها و تاكیدات مكرر ادامه یافت و البته تغییر در باورهای مسئولان كه اغلب خشكی گرا بودند و تخصص دریایی نداشتند، كار آسانی نبود.
نخستین بار مرحوم هاشمی رفسنجانی، نگاه مطلوبی به دریا افكند. وی با دستور اجرا مطالعات مقدماتی ایجاد آبراهه شمال-جنوب قدم بسیار بزرگی برداشت. قدمی كه هر كسی شهامت آن را نداشت؛ اما این قدم ناكام ایستاد و با پایان ریاست جمهوری وی، آخرین دستور وی مبنی بر مطالعات تكمیلی آبراهه شمال-جنوب به اغما رفت.
در دوره احمدی نژاد، حفر آبراهه مورد توجه قرار گرفت و اقداماتی هم شد؛ اما اراده كافی در دولت برای ادامه نبود و كار دوباره تعطیل شد.
دولت سیزدهم آغاز جدید
دولت سیزدهم را باید نویدبخش آغاز نوین در بحث اقتصاددریاپایه دانست؛ زیرا به دنبال تاكیدات رهبری، برای اولین بار شورای عالی صنایع دریایی با حضور رئیس جمهور برگزار شد. رئیسی یك كارگروه ویژه برای بررسی مسائل اقتصاد دریاپایه تشكیل داد.
در تعاقب این فعالیتهای ذهنی، مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز وارد میدان شد و سیاستهای كلی اقتصاد دریاپایه را مورد بحث و بررسی قرار داد و اخیراً مباحث را جمعبندی، مصوبات را تشخیص و به دفتر مقام معظم رهبری برای تصویب نهایی ارسال كرده است كه در حد خود به عنوان تصمیمات و تلاشهای ذهنی قابل تقدیر است و نشان میدهد كه ایران بعد از ۱۵۰ سال پیروی از تفكر استعماری، وارد دوران جدید تفكر انقلابی شده است و بر آن است كه اقتصاد دریاپایه را به معنای راستین آن محقق كند.
فاصله ذهن تا عمل
البته بسیار زیاد است فاصله آن چه گفتند و مصوب كردند با آن چه كه قرار است اجرایی شود. بخش بزرگی از مسئولان كنونی ایران، فاقد اندیشه، تخصص و انگیزه دریایی هستند و اصولا درك مناسب و روشنی از اقتصاددریاپایه ندارند. اغلب هم تحصیلكرده خشكی هستند و هم به مسائل زودبازده توجه دارند و هم از عایدات اقتصاددریاپایه و فعالیت در آن حوزه اطلاعاتی ندارند و چون بیاطلاع هستند، از تصمیم در باره آن اجتناب میكنند و «اقتصاد دریاپایه را مساله» نمیدانند.
نمونه بارز آن اقدام سازمان برنامه و بودجه در حذف مفاد اقتصاد دریاپایه از برنامه هفتم توسعه است. با تاكید بر این نكته كه گفتهاند: برنامه هفتم توسعه مساله محور است! این بدان معناست كه اقتصاد دریاپایه ایران جزو مسائل محسوب نمیشود! این یك پارادوكس بزرگ است. یك طرف در مجمع تشخیص مصلحت نظام، اقتصاد دریاپایه محور بحث و مصوبه قرار میگیرد، یك جا مساله محسوب نمیشود و حذف میشود. این تناقض كجا حل میشود؟
سیاست یكپارچه و مدیریت منسجم
بعد از ۱۵۰ سال واماندگی دریایی و كشیدن بار ذهنی استعمار، مجمع مقرر كرده است كه طرز فكر در تصمیمسازی و تصمیمگیری دریایی متحول شود با این مصوبه:
«سیاستگذاری یکپارچه و مدیریت منسجم و هم افزایی توسعه دریامحور همراه با تقسیم کار ملی برای بهرهگیری موثر و بهینه از ظرفیتها، منابع و ذخایر مناطق ساحلی و دریایی با ایجاد ساختار و سازوکار مناسب و اختیارات لازم.»
این مصوبه برجستگیهای قابل توجه دارد:
اول: سیاستگذاری یكپارچه
از دیرباز تا كنون، شاهد یك سیاستگذاری یكپارچه نبودهایم و همواره سلیقه حاكم بوده است. سلیقه افراد بعلاوه میزان نفوذ فرد. این سم مهلكی بوده كه سالیان درازی است ما را از بههم پیوستگی فكری و سازمانی دور كرده است و نتیجه آن این شده است كه كره جنوبی از یك روستای خرابه تبدیل به یك قطب بزرگ در آسیا و منطقه و حتا بین الملل شود و ما هنوز تكلیفمان با خودمان و دریا مشخص نباشد. این نكته برجسته بسیار امیدبخش است كه مجمعالجزایر تصمیمسازی و تصمیمگیری را یكجا جمع كند و همافزایی لازم به وجود آورد.
دوم: مدیریت منسجم
وحدت مدیریت و وحدت فرماندهی چیزی است كه چند قرن است در دانش مدیریت به عنوان یك اصل مطرح شده است؛ اما قدرت استعماری آن را از ما گرفته است. هر چه از وحدت مدیریت دریایی دور باشیم، استعمار به استثمار خود به اشكال و انحاء گوناگون ادامه خواهد داد. اگر سیستم یكپارچه شود و مدیریت منسجم معنا پیدا كند، ما آخرین زنجیرهای استعمار دریایی ایران را پاره كردهایم.
سوم: سازوكار مناسب
آن چه هست، مناسب نیست. تفرقه و سلیقه و خردكردن بودجههای كلان و تعارض و تعلل در تصمیمگیری و اجراست. با سه محور، سیستم یك پارچه، مدیریت منسجم و سازوكار مناسب، تمامی مسائل در مسیر حل قرار میگیرند. اكنون حساب و كتابها به هم ریخته است. مسائل در هم آشفتهاند و اصلا معلوم نیست كه مساله اول كدام است و مساله دوم كدام؟
ما بسیار امیدواریم با تصویب و حتا تقویت مصوبات در محضر رهبر انقلاب اسلامی، كار استعمار ۱۵۰ ساله بخش دریایی ما به اتمام برسد و ما در مسیر یك شروع خوب در حوزه اقتصاددریا پایه قرار بگیریم.