مارین نیوز - گروه حکمرانی و توسعه دریا - در روزهای اخیر، نامه ای با امضای ۱۸۰ اقتصاددان کشور، با هدف نقد سیاستهای کلان اقتصادی و پیشنهاد اصلاحات بنیادین در نظام حکمرانی، فضای عمومی را تحت تأثیر قرار داده است. این نامه، با تأکید بر ناکارآمدی الگوی فعلی، خواستار تغییر پارادایم حاکم بر حکمرانی اقتصادی کشور شده است؛ موضوعی که با واکنش تند برخی صاحب نظران مواجه گردید.
محور اصلی بیانیه: نقد حکمرانی اقتصادی از منظر کارآمدی
بیانیه ۱۸۰ اقتصاددان با تمرکز بر ناکارآمدی ساختار فعلی حکمرانی اقتصادی، خواستار تغییر بنیادین در پارادایم سیاستگذاری کشور شده است. امضاکنندگان، ضمن محکوم کردن حملات اخیر آمریکا و اسرائیل به ایران، تأکید دارند که تداوم وضعیت کنونی میتواند پیامد هایی عمیق در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به همراه داشته باشد. آنان راه حل هایی همچون بهره گیری هوشمندانه از دیپلماسی برای تأمین امنیت، تنش زدایی و بهبود روابط بین المللی، خروج تدریجی نهادهای نظامی از اقتصاد، تقویت سرمایه اجتماعی، افزایش شفافیت و نهادینه سازی شایسته سالاری را پیشنهاد کرده اند. همچنین، بازسازی اعتماد عمومی و توانمند سازی بخش خصوصی، از منظر آنان، پیش شرط عبور موفق کشور از وضعیت بحرانی کنونی تلقی میشود.
منتقدان چه میگویند
منتقدان این بیانیه با اشاره به سابقه برخی امضاکنندگان در سیاست گذاری های دهه های گذشته، آن را تکراری از همان رویکردهای نئولیبرالی پیشین میدانند؛ رویکردی که بر کوچک سازی نقش دولت در حمایت از مردم و هدایت رشد اقتصادی تأکید دارد. در این نگاه، بخش خصوصی و بازار آزاد بهعنوان موتور اصلی توسعه معرفی میشوند، در حالیکه مسئولیت های حاکمیتی دولت در تأمین عدالت اجتماعی، کاهش فقر، و پشتیبانی از اقشار آسیب پذیر، به حاشیه میرود. مشابه این نگاه، در قانون جدید مالیاتی موسوم به «قانون زیبای ترامپ» نیز دیده میشود؛ قانونی که با هدف کاهش مالیات شرکتهای بزرگ و تحریک رشد اقتصادی طراحی شده است.
این گروه همچنین نسبت به توصیه بیانیه در خصوص خروج نهادهای نظامی از اقتصاد، به ویژه در شرایط فشار خارجی، ابراز نگرانی میکنند و آن را اقدامی شتاب زده و پر ریسک میدانند. از نگاه آنان، تضعیف نهادهای حیاتی بدون طراحی جایگزین مناسب، میتواند تاب آوری ملی را کاهش دهد.
نقاط اشتراک دو نگاه
علیرغم تقابل های مفهومی و تفاوت در راه حل ها، هر دو گروه - امضاکنندگان بیانیه و منتقدان آن - بر لزوم تحول در نظام حکمرانی اقتصادی کشور تأکید دارند. هر دو نگاه، وضعیت فعلی را از جنبه هایی ناپایدار و پر چالش میدانند و بر ضرورت بازنگری در ساختارها، تصمیم گیری های اقتصادی و الگوی توسعه تأکید میورزند. دغدغه حفظ ثبات ملی، افزایش کارآمدی، بازسازی اعتماد عمومی، و اصلاح روندهای پرهزینه اقتصادی، در هر دو سو به نوعی مطرح شده است. این اشتراکات نشان میدهد که زمینه گفت و گو و اجماع برای طراحی الگوی بومی توسعه بر اساس ویژگی های انسانی، فرهنگی و تاریخی جامعه ایرانی وجود دارد—مشروط به اینکه فضای نقد، شفاف، صادقانه و سازنده باقی بماند.
ضرورت توجه به مفهوم انسان در طراحی الگوی توسعه
هر الگوی توسعه پایدار و مؤثر، ناگزیر باید بر پایه درک مشخصی از انسان شکل گیرد. تجربه های موفق جهانی - از جمله مدل توسعه ژاپن با تکیه بر ویژگی های «انسان ژاپنی»، یا الگوهای آسیای شرقی مبتنی بر فلسفه کنفوسیوسی، و حتی مدل های لیبرال غربی بر مبنای «انسان خود بنیاد و فرد محور» - نشان میدهد که نوع نگاه به انسان، تعیین کننده ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و نهادی هر کشور است. از این رو، طراحی الگوی توسعه در ایران نیز نمیتواند بدون توجه به مفهوم «انسان ایرانی» پیش برود. پیش از آنکه به شاخص ها و راه حل ها پرداخته شود، لازم است این پرسش بنیادین به بحث گذاشته شود که انسان ایرانی کیست، چه ارزش هایی دارد، و چه انتظاری از توسعه. این گام ابتدایی، شرط لازم برای رسیدن به اجماع و ساخت یک الگوی واقع بینانه، مردمی و پایدار است.
انسان ایرانی کیست؟
درک صحیح از انسان ایرانی، سنگ بنای هر الگوی توسعه بومی و پایدار است. یکی از برجسته ترین ویژگی های او، تاب آوری تاریخی است، ویژگی که در طول قرون، با جلوه ها و شدت های گوناگون، در تار و پود حیات ملی ایران جاری بوده است.
از مقاومت در برابر تهاجمات نظامی تا ایستادگی در برابر فشارهای اقتصادی، بیثباتی های سیاسی و گسست های اجتماعی، تاب آوری ایرانی همواره چهره هایی متنوع اما پیوسته داشته است. ساخت شهرهای زیرزمینی در مناطق مختلف کشور، جلوه ای عینی از این تاب آوری است، تاب آوری که برخاسته از باوری عمیق به خداوند است؛ باوری که در مسیر تمدن ایرانی، در قالب مفاهیمی چون میترا (ایزد عهد و روشنایی)، اهورامزدا (خدای دانای زرتشتی)، و در نهایت خدای یگانه قرآن تجلی یافته است.
نکته تعیین کننده آن است که این ظرفیت، نه صرفاً میراثی تاریخی، بلکه واقعیتی زنده و پویا در زمان حال نیز هست. چنانکه در واکنش به تهدیدات ترکیبی، سنگین و هدفمند روز های اخیر، جامعه ایران نه تنها دچار فروپاشی نشد، بلکه با انسجام، خلاقیت و کنش هوشمندانه، یکی از بالاترین سطوح تاب آوری معاصر خود را به نمایش گذاشت.
این واقعیت نشان میدهد که انسان ایرانی، برخاسته از بستر های فرهنگی، ایمانی و تمدنی، واجد توانمندی متمایز است که باید محور طراحی الگوهای تحول، حکمرانی و توسعه قرار گیرد.
نتیجه گیری
در میان تنوع دیدگاه ها و اختلاف نظرهای موجود، اشتراک بر سر ضرورت تحول، زمینه ساز شکل گیری اجماع نوین برای طراحی یک الگوی بومی توسعه در ایران است. این اجماع باید متکی بر ظرفیت های تحول آفرینی باشد که در نتیجه تاب آوری تاریخی و زندهی ملت ایران - بهویژه در مواجهه با تهدیدات ترکیبی و فشردهی ۱۲ روزه - احیا و تقویت شدهاند؛ تاب آوری که نه تنها مانع فروپاشی اجتماعی گردید، بلکه با شکلی بی بدیل، به بروز انسجام، خلاقیت و احیای ظرفیت های تمدنی در قالب هایی نو انجامید.
الگوی مورد نیاز، باید بر پایه قابلیت ها و نیازهای ذاتی «انسان ایرانی» بنیان نهاده شود؛ الگویی که نه فقط ضرورتی درونی برای توسعه پایدار است، بلکه پاسخی تمدنی به پارادایم جهانی سازی استاندارد شده ای به شمار میآید که با نادیده گرفتن تنوع زیست جهان ملت ها، خود اکنون با بحران های عمیق رو به رو شده است. ایران، با تکیه بر درک ژرف از انسان ایرانی، تجربه های تاریخی و فرهنگی خویش، و بهره گیری هوشمندانه از ظرفیت های طبیعی در خشکی و دریا، این توان را دارد که مسیری متفاوت، بومی و آینده ساز ترسیم کند؛ مسیری که در گذشته ریشه دارد و به آینده پاسخ میدهد./